به خاطر آوردن خاطرات گاها تلخ یا شیرین است. با اینکه ذهن ما توانایی گنجایش جزئیات زیادی از اتفاقات گذشته را دارد، اما نمیتوان از آن انتظار داشت که تصویری کاملا روشن از وقایع و ارتباطات قدیمی ارائه دهد. اینجاست که نقش دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری پررنگ میشود تا برشی از زندگی گذشته ما را همانطور که اتفاق افتاده به تصویر بکشند. Aftersun روایتگر رابطه دختری نوجوان (سوفی) با پدرش (کَلوم) در سفری تفریحی به ترکیه است. سوفی که اکنون بزرگ شده و برای خود خانوادهای تشکیل داده است، اتفاقات این سفر را از طریق فیلمهای ضبط شده و خاطرات خودش به یاد میآورد. کلوم که مدتهاست از همسر خود جدا شده، در آستانه سی سالگی راهی سفری به ترکیه میشود تا خاطرات زیبایی را برای خودش و دخترش بیافریند. آنها وارد اقامتگاهی مسافرتی میشوند که سرشار از توریستهای آمریکایی است. کلوم و سوفی غالبا زمان خود را به شنا در استخر و دریا میگذرانند و گاها به رویدادهای تفریحی اقامتگاه میپیوندند. رابطه سوفی و کلوم یک رابطه معمولی پدر و فرزندی است اما همین رابطه معمولی به شکلی بسیار هنرمندانه به تصویر کشیده شدهاست.
کلوم پدری روشنفکر و مهربان است که به راحتی با فرزند نوجوان خود ارتباط برقرار میکند. رابطه کلوم و سوفی بیشتر همانند رابطه دو دوست است تا یک پدر و فرزند. شاید بتوان دلیل آن را اختلاف سنی پایین میان سوفی و کلوم دانست اما به نظر میرسد که گذشته مبهم کلوم نقش مهمی در نحوه رفتار او با سوفی ایفا میکند. کلوم با آزادیای که در اختیار سوفی قرار میدهد به او این امکان را میدهد که دنیا را با نگاهی کنجکاوانه کشف کند. کلوم سعی میکند مسئولیتهای پدرانه خود را به درستی انجام دهد اما گاها شاهد این هستیم که در این امر چندان موفق نیست. کاملا مشخص است که کلوم علاقه وافری به فرزندش دارد اما جدایی او از همسرش و وضع مالیاش به او این امکان را نمیدهد که همیشه در زندگی سوفی حاضر باشد. این وضع دشوار به همراه گذشته سختی که پشت سر گذاشته، باعث شده تا کلوم نتواند به طور کامل از زندانی که در ذهنش شکل گرفتهاست فرار کند. متقابلا، سوفی دختری آزاد و سرشار از زندگی است که با نگاهی کنجکاوانه زندگی را رصد میکند. او که درگیر تب و تاب هیجانات سنین نوجوانی است، در این سفر با گروهی از جوانان و نوجوانان برخورد میکند که به نگاه او به مسائل رومانتیک و عاطفی وسعت میبخشند. سوفی بیپروا جنبههای مختلف زندگی را به آغوش میکشد، کاری که کلوم از انجام آن عاجز است. با این حال، به نظر میرسد که کلوم آزادی خودش را در آزادی سوفی مجسم میکند. شاید او نتواند از زندان فکر خود رها شود اما تمام تلاشش را خواهد کرد که سوفی زندگی متفاوتی را تجربه کند. هر دو بازیگر اصلی به خوبی در نقش خود فرو رفتهاند و فراز و فرود کاراکترهای خود را به شکلی باورپذیر به تصویر میکشند. لوکیشنهای فیلم نیز نقش مهمی در بازگو کردن رابطه بین سوفی و کلوم ایفا میکنند.
شاید به عنوان یک نوجوان سوفی درک صحیحی از شرایط روحی پدرش نداشته باشد اما زمانی که خاطرات گذشته را از طریق فیلم و ذهن خود مرور میکند، کم کم متوجه این امر میشود که پشت چهره خندان پدرش، کولهباری از اندوه و غم نهفته بودهاست. مرور خاطرات گذشته با توجه به اتفاقات مهم زندگی میتواند شیرین یا بسیار دردناک باشد. سوفی با انجام این کار احساسات متفاوتی را تجربه میکند که به گونههای مختلف ذهنش را تحت تاثیر قرار میدهند. به نظر من Aftersun به طور غیر مستقیم بیانگر این است که درنهایت هرچقدر که تلاش کنیم نمیتوانیم از خاطرات خوب یا بد گذشته فرار کنیم. از این رو شاید بهترین گزینه پیش رویمان این باشد که با آنها کنار بیاییم و نگذاریم که زندگی حال و آیندهمان را تحت شعاع خود قرار دهند.
نظرات