رباتهای مشابه انسان همیشه یکی از جذابترین موضوعهای آثار علمی تخیلی بودهاند. اینکه یک ساخته دست بشر بتواند تبدیل به موجودی صاحب ادراک و اختیار شود بسیار هیجانآور و در عین حال ترسناک است. M3GAN سعی کرده که بیشتر جنبه ترسناک این قضیه را به تصویر بکشد و در این امر بسیار موفق ظاهر شدهاست. داستان فیلم از جایی آغاز میشود که دختربچهای به نام Caddy پدر و مادرش را در یک تصادف از دست میدهد و مجبور میشود که با خالهاش (Gemma) زندگی کند. جِما که به عنوان یک طراح رباتیک در شرکت ساخت اسباب بازی Funki مشغول به کار است، فرصت زیادی برای برقراری ارتباط و نگهداری از کِیدی ندارد. او به همراه تیمش سخت مشغول ساخت آندروید پیشرفتهای به نام مگان است و وقتی که متوجه علاقه وافر کیدی به یکی از رباتهای ساخته خود میشود، تصمیم میگیرد که مگان را کامل نماید که بلکه تا حدودی جای خالی یک دوست یا والد را برای کیدی پر کند. مگان از نظر ظاهری شبیه یک عروسک سایز بزرگ است که از تمامی تواناییهای ذهنی و فیزیکی یک انسان برخوردار است. در اولین ملاقات مگان با کیدی که در Funki برقرار میشود، این دو کاراکتر خیلی سریع با هم ارتباط میگیرند و همین باعث میشود که دیوید، رئیس جما او را تشویق کند که این محصول را برای عرضه به صورت جهانی آماده ورود به بازار کند.
جما برای آزمایش قابلیتهای مگان تصمیم میگیرد که برای مدتی او را وارد زندگی خود و کیدی کند. مگان به نحوی برنامهریزی شده که با هر تجربه جدید از حیث ادراک رو به تکامل میرود. مگان از قدرت محاسبه و اطلاعات نامحدود برخوردار است و همانند یک دوست و پشتیبان از کیدی حمایت میکند. پیدا کردن دوستی به خوبی مگان باعث میشود که کیدی تا حدودی مرگ پدر و مادرش را فراموش کند، اما پس از اندکی شاهد این هستیم که کیدی از نظر عاطفی به مگان وابسته میشود و مگان نیز دست به هر کاری میزند تا کیدی را از هر گونه گزند محافظت کند. مگان سگ همسایه جما را یک تهدید بزرگ برای سلامتی کیدی به شمار میآورد؛ از این رو، با نقشهای هوشمندانه آن را از بین میبرد. این رفتار خودسرانه مگان رفته رفته او را تبدیل به موجودی خطرناک میکند که حاضر است هر مانعی را برای آسایش کیدی از سر راه خود بردارد. این اولین بار نیست که شاهد پیامدهای منفی ساخت موجودات هوشمند در آثار علمی تخیلی هستیم. مگان همانند سایر آندرویدهای متخاصم تبدیل به تهدیدی بزرگ برای بشریت میشود. او به روشهای خشونتباری برای مجازات دشمنان خود متوصل میشود که با ظاهر معصومانه و کودکانه او کاملا در تضاد هستند. میزان پیشرفت ذهنی و فیزیکی مگان در مدت زمان کوتاهی که وارد دنیا میشود بسیار قابل توجه است. همین باعث میشود که با هر بار ظاهر شدن او در صحنههای پایانی المان ترس به مخاطب القا شود.
در مجموع، داستان مگان با اینکه کلیشهای است، بسیار جذاب و هیجانآور است. به لطف جلوههای بصری چشمنواز و موسیقی متن دلهرهآور، مگان تجربهای دلچسب برای مخاطبانش به ارمغان میآورد. شاید اگر فیلم پایانبندی مناسبتری داشت و از بازیگرهای کارکشتهتری برای نقشهای فرعی استفاده کرده بود، مگان میتوانست خیلی بهتر از اینها ظاهر شود.
نظرات