تیم مستقل DrinkBox Studios با ساخت سری Guacamelee یکی از پیشگامان رویکرد تازهای هستند که در آن توجه به اساطیر و باورهای ملل سراسر جهان اهمیت بسیار بیشتری نسبت به دهههای گذشته پیدا کرده و فعالان سرگرمی این روزها به دنبال روایتهایی هستند که فراتر از داستانها و کلیشههای مرتبط با سفیدپوستان باشند چون این قبیل سوژهها در صدها سالی که گونههای مختلف سرگرمی در اختیار عموم قرار گرفتهاند، مجال چندانی به دیگر ایدهها ندادهاند. در حالی که اعضای این استودیو میتوانستند با ساخت قسمت سوم از ساختۀ موفق خود موفقیت تجاری احتمالی بیشتری کسب کنند، با جاهطلبی قابل احترامی به سراغ ژانر و فضایی تازه رفتهاند و حاصل این طرح جدید یعنی بازی Nobody Saves the World که یکی از مورد انتظارترین عناوین مستقل سال 2022 به شمار میآید، بالاخره امروز در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
داستان Nobody Saves the World تلفیقی از تمام ایدههایی است که در منابع الهام اصلی آن، به طور خاص نسخههای قدیمی سری The Legend of Zelda، تجربه کردهایم. نیروی اهریمنی کهنی که با نام Calamity در متون تاریخی و حماسی از آن یاد شده، بار دیگر از اعماق تاریکی سر برآورده و به شکلی غیرمنتظره جادوگر و قهرمان شناخته شدۀ جهان بازی، Nostramagus، همزمان با این حادثۀ خطیر ناپدید شده اما خوشبختانه جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد چرا که قهرمانی بی نام و نشان با گذشتهای مبهم از خواب برخواسته و آمادۀ مبارزه با نیروهای پلید است!
بخش روایی از نظر هستۀ داستانی اصلی و مواردی مثل شخصیتپردازی حرف تازهای برای ارائه ندارد و عمدۀ تمرکز سازندگان بر شوخی با کلیشههایی بوده که در آثار مشابه وجود دارند. از گیلدهای شوالیهها، جادوگران و ... که با وجود بهره بردن از اعضای بیشمار و توان مبارزاتی بالا، به طور مستقیم در نجات دنیا نقشی کلیدی ایفا نمیکنند و تمام وظایف خود را به شخصیت تحت کنترل مخاطب واگذار میکنند تا دشمنانی که هدفی تک بعدی مثل غرق کردن جهان در تاریکی و نابودی مطلق را دارند، همگی در ساختار روایی Nobody Saves the World مشارکت دارند ولی سازندگان به جای اینکه دنیایی تاریک و ترسناک را در اختیار مخاطب بگذارند، تمام این شرایط را با شوخطبی به تصویر میکشند.
این مسئله باعث شده تا وقتی یک جادوگر قدرتمند به جای مأموریتی در مسیر نجات جهان، از شما درخواست میکند که برای او یک تکه شکلات پیدا کنید، این fetch quest ساده مثل عناوین نقش آفرینیِ بی دلیل شلوغ این روزها، این حس را القا نکند که صرفاً برای طولانی کردن مصنوعی بازی سر راه شما قرار گرفته است. به خوبی از آب درآمدن این ساختار داستانی، مدیون قهرمان منتخب آن است که در کنار استفاده از کلیشۀ بی نام و نشان بودن و حضور پیدا کردن در مهمترین حادثۀ جهان به صورت ناخواسته و کاملاً تصادفی، از نظر ظاهری هم یک پوستۀ کاملاً تو خالی است که موقعیتهای بعضاً بامزهای که در آن قرار میگیرد را بامزهتر کرده و در لحظات پرخطر به ما یادآوری میکند که چقدر جدی گرفتن چنین موقعیتهایی در دیگر بازیهای ویدئویی و جر و بحث کردن در مورد آنها با طرفداران دیگر عناوین، ممکن است از بیرون مضحک به نظر برسد.
ساختار گیمپلی تلفیقی از عناصر ژانرهای اکشن، نقشآفرینی، مترویدوینیا و سیاهچالهگردی است که در جهانی با زاویۀ دوربین از بالا اتفاق میافتد. ویژگی اصلی این گیمپلی توانایی تبدیل شدن قهرمان داستان به فرمهای شخصیتی دیگر است که شامل مواردی قابل انتظار در ژانر نقشآفرینی مثل شوالیه، کماندار و ... تا موارد عجیبی مثل حلزون و تخم مرغ میشود! هر کدام از این شخصیتها تواناییهای مبارزهای اکتیو و پسیو خاص خود را دارند و در کنار پیشرفت قدرتهای پایه با پیشروی در داستان و انجام مأموریتهای اصلی، برای هر شخصیت هم مأموریتهای خاصی در نظر گرفته شده که درجۀ آنها را به همراه قدرتهایشان توسعه میدهد.
در کنار اینها یک سیستم مجزا برای افزایش درجۀ قدرتهای به دست آمده هم وجود دارد که از زمانی که میتوانید قدرتهای شخصیتها را بین یکدیگر به اشتراک بگذارید، مدیریت این سیستم ثانویه اهمیت بیشتری پیدا میکند. مأموریتهای مختص شخصیتها معمولاً متمرکز بر انجام نوع خاصی از مبارزه برای از بین بردن دشمنان است و مأموریتهای اصلیِ داستانی متمرکز بر قدم گذاشتن در تعدادی از قلعهها و سیاهچالهها برای پاکسازی آنها از شر دشمنان است. تعدادی مأموریت فرعی هم توسط ساکنین جهان Nobody Saves the World به شما محول میشوند که از مسابقه و نبردهای دوستانه تا به دست آوردن آیتمی خاص را شامل میشوند.
نقشۀ سیاهچالهها و چینش دشمنان موجود در آنها در صورت شکست یا خروج از سیاهچاله مورد نظر به صورت تصادفی تغییر خواهد کرد که به کار بردن فرمهای شخصیتی مناسب و ترکیب مناسب تواناییهای در دسترس در کنار اینکه کمک میکند که تازگی کار تا انتها حفظ شود، تنها راهکار شما برای ایجاد شرایطی است که مجبور نشوید چندین و چند بار به یک منطقۀ تکراری برای پیشبرد اهداف خود سر بزنید. با وجود اینکه درجۀ سختی اصلی Nobody Saves the World در سطح معقولی قرار دارد ولی فراوانی دشمنان و مقاوم بودن برخی از آنها در برابر انواع خاصی از حملات، مخاطب را مجبور میکند تا از وابستگی به تواناییهای یکسان پرهیز کرده و مجموعهای از استراتژیهای مختلف را برای هر زمان در جیب خود داشته باشد.
از نظر بصری با یکی از خوش رنگ و لعابترین ساختههای چند وقت اخیر طرف هستیم و به علت پرهیز از طراحی پیکسل آرت خستهکنندهای که مثل سرطان به جان عناوین مستقل افتاده، باید تحسین جداگانهای برای سازندگان در نظر بگیریم. گستردگی طراحی محیطهای مختلف جهان Nobody Saves the World باعث شده تا راه پیدا کردن به هر محیط جدید، حس خوشایندی از اکتشاف به همراه داشته باشد که در همراهی با گستردگی شمایل ساکنین نقاط مختلف و دشمنانی که در مسیر نجات جهان سد راهمان میشوند و البته استفادۀ عالی از تمام رنگهای موجود در طبیعت، اثری چشمنواز را به وجود آورده است.
توجه سازندگان به طراحی بصری خصوصاً در سیاهچالهها نمود بیشتری پیدا کرده که با توجه به ساختار تصادفی آنها در گیمپلی، میتوانستند همگی رنگپردازی و اجزای یکسانی داشته باشند اما سیاهچالههای هر منطقه، از طراحی منحصر به فرد خود بهره بردهاند که کمک مضاعفی بوده برای جلوگیری از تکراری شدن تجربۀ بازی. متأسفانه بخش صدا و موسیقی از میزان توجه مشابهی برخوردار نبوده و در کنار صامت بودن تمامی شخصیتها، قطعات به یادماندنی خاصی در طول به سرانجام رساندن این مسئولیت خطیر شنیده نمیشوند ولی با این وجود به لطف عدم استفاده از تنظیمی ارکسترال یا ساختاری یادآور محصولات هشت و شانزده بیتی، حس موسیقایی Nobody Saves the World نسبت به عناوین مشابه کاملاً متفاوت از آب درآمده که یک پیروزی کوچک اما قابل توجه به حساب میآید.
گیمپلی سرگرمکننده با موقعیتهای بامزه که در عین ادای احترام به دهها ساختۀ قدیمی و جدید مشابه، با ایدههای آنها به خوبی شوخی میکند، Nobody Saves the World را به اثر موفق دیگری در کارنامۀ سازندگانش بدل کرده که این موارد در همراهی با یکی از بهترین و زیباترین طراحیهای بصری موجود، ساعتهای بسیاری شما را پای خود میخکوب خواهد کرد.
نظرات