نقد و بررسی The Low Road
وقتی از جاسوس و مامور مخفی سخنی به میان میاوریم به احتمال زیاد به یاد جیمز باند معروف بیفتید. مرد مرموز و مصممی که در ماجراهای طولانی در مدیاهای مختلف اعم از رمان و فیلم و سریال و بازیهای ویدیویی با استفاده از تعقیب و گریزهای فراوان و پناه بردن به دامنه عظیمی از حرکات اکشن و محیّر العقول قلب بسیاری از افراد را در تاریخچه 50 سالهی فرنچایز خویش با خود برده است. اگر به صورت اختصاصی به بازیهای ویدیویی نگاه کنیم و صحبت از مامور مخفی و جاسوس به میان بیاوریم کیست که به یاد سرباز افسانهای، سالید اسنیک کبیر و پدر بیولوژیکیاش بیگ باس نیفتد. افرادی که با استراتژیهای منحصر به فرد و به شدّت خاص بارها توانستهاند دنیا را تحت تاثیر خود قرار دهند. کمی در این حیطه جلو بیاییم با اسطورههایی همچون مامور 47 و سم فیشر روبرو میشویم، ماموران مخفی ای که تجربه نفسگیرترین ماموریتهای ممکن را برای ما به ارمغان آوردهاند. و در همین حین در گوشه کوچکی از بازار بزرگ بازیهای مستقل هم ما Noomi Kovaks را داریم. دختری که ظاهراً با انتظارات عجیبی وارد حیطه ماموران اطّلاعاتی و مخفی شده ولی ظاهراً همه چیز آن گونه که فکر میکند پیش نمیرود. اگر دلتان می خواهد بدانید جاسوسهای واقعی چگونه عمل میکنند و البته به کمدی و طنز و بازیهای Adventure علاقه دارید با بازی مگ همراه باشید تا نگاه مختصری بر The Low Road داشته باشیم.
The Low Road بازی مستقل ارزان قیمتی است که توسّط XGen Studios در سبک ماجراجویی و کلیک-اشاره ای در سال 2017 برای رایانههای شخصی منتشر شد و امسال نیز برای Nintendo Switch به انتشار رسید. آن گونه که سازندگان اذعان کرده اند، این بازی الهام گرفته از سبک بازی های ماجراجویی کلاسیک و دوست داشتنی Lucas Arts است. و خب اگر کمی اهل این سبک از بازیها باشید و با Lucas Arts و مجموعه بازی های بی نظیرشان خاطره داشته باشید به طور حتم می دانید که ستون اصلی این بازی ها تنها دو چیز اند؛ داستان و معماها.
به سراغ داستان بازی برویم که در اواسط دهه ی هفتاد میلادی رخ میدهد و در آن با شخصیّت اصلی بازی یعنی Noomi Kovaks آشنا میشویم. دختری که پس از گذشتن از آموزشهای مختلف در رابطه با جاسوسی و مامور اطّلاعاتی بودن، صرفاً چون زن است و حیطه عملیاتی این بخش از نظر دولت برای او کار سنگینی محسوب میشود، نمی تواند شغل درست و حسابی و باحالی برای خود در دولت دست و پا کند. (نکند فکر کردید قرار است با Salt معروف (آنجلینا جولی) بازی کنید؟ داریم در مورد اواسط دههی هفتاد صحبت میکنیم) در نتیجه این امر خانم کوواکس به استخدام بخش اطّلاعات شرکت اتومبیل سازی خصوصیای در میآید و تحت نظارت مامور باسابقهای به نام Turn زندگی خسته کنندهاش شروع میشود. بیرون کشیدن اطّلاعات از افراد با استفاده از تماسهای تلفنی برنامه ریزی شده کار هر روز کوواکس را تشکیل میدهد. این روند خسته کننده ادامه مییابد تا این که او در نهایت تصمیم میگیرد به هر نحوی شده از شرّ این شغل خسته کننده راحت شود و خود را وارد حیطه عملیاتی شرکت کند. برای این کار او باید حداقل دو سال سابقه در کار خسته کنندهاش داشته باشد؛ لازم به ذکر نیست که حتی اگر نیاز مبرم به یک مامور برای حیطه عملیاتی در شرکت ایجاد شود، پنجاه نفر جلو تر از کوواکس در صف هستند. و در این نقطه است که بازی شروع می شود و شما در نقش نومی کوواکس سعی میکنید به عجیبترین روشهای مختلف وارد حیطه عملیاتی شوید و در ماموریت خود با حقایق شوکه کنندهای روبرو شوید.
داستان بازی به صورت کلّی واقعاً عالی است. سازندگان در این مورد که از لحاظ داستانی از عناوین Lucas Arts الهام گرفته اند بیراه نگفته اند. مهم ترین ویژگی مشترک بین The Low Road و بازی های این شرکت طنز کلامی فوقالعاده ای است که در دیالوگها جریان دارد. این امر به شدّت در The Low Road جالب و قابل توجه از آب در آمده. نومی کوواکس شاید اسلحه های خفن و حرکات عجیب و غریبی از خود در طی بازی نشان ندهد ولی سرزبون بودن او و نیش و کنایههای به موقعاش این شخصیّت را به شدّت در دلم در کنار بقیه شخصیّت های ماندگار مونّث بازیهای ویدیویی ماندگار کرد. با این حال داستان بازی یک مشکل اساسی دارد. این مشکل نه پایان آن است نه شخصیّت پردازی و نه سرعت و روند داستان، بازی به شدّت کوتاه است، همین! بازی در شش چپتر رخ میدهد ولی هر کدام از این چپترها هرگز آن اندازه که باید طول نمیکشند. شاید دو چپتر اوّل که با بازی و سیستم کاریاش آشنا نیستید کمی وقت تلف کنید امّا از چپتر 3 به بعد که دستتان بیاید به سرعت جلو می روید و داستان خوب بازی را به سرعت تمام میکنید. مشکل این امر این جاست که به خاطر کوتاه بودن بازی، داستان تاثیر خود را از دست میدهد. بالاخره ما داستانهای کوتاه و تاثیرگذار زیادی را در طی سالیان مختلف تجربه کردهایم. ولی بخواهم روراست باشم The Low Road از آن دست داستانها نیست. به نظرم بازی به زمان بیشتری برای پرداخت به شخصیّتها و توسعه دنیای داستان احتیاج داشت تا آن تاثیر مدّ نظر خود را بگذارد. با تنها نقطه ضعف مشکل آفرین داستان بازی از بهترین بخش آن و طنز کلامی بی نظیر اش میگذریم و نگاهی به ستون دوّم بررسی، یعنی معماهای بازی، یا بهتر بگوییم گیم پلی بازی صحبت کنیم.
بازی در بحث گیم پلی و معماها دقیقاً در چهارچوب بازیهای ماجراجویی استاندارد و چیزی که Lucas Arts به شدّت در آن تبحّر داشت جلو می رود. معماهای خاص و انتخاب دیالوگ ها. در بخش انتخاب دیالوگها بازی روند جالبی را اتّخاذ کرده. بر خلاف Detroit و آثار دیوید کیج، با وجود انتخابهای نسبتاً گسترده و متنوّع برای پیشبرد مکالمات، بازی هیچ پیچش داستانی گستردهای در عوض انتخابهای مختلف نمیدهد و شما عملاً آن چنان چند شاخهگی در داستان بازی نمیبینید. در عوض، انتخابهای بازی باعث تغییر دو عامل می شود. عامل اوّل طنز بازی است. بازی به صورت عادّی به اندازه کافی خنده دار است. این که شما با انتخاب دیالوگهای مسخرهتر و غیرعادیتر بخواهید وضعیّت را از چیزی که هست برای خود بدتر کنید و بیشتر بخندید دیگر دست خودتان است. اکثر جواب ها معمولاً به یک نتیجه ختم می شوند ولی نحوه چینش دیالوگها در انتخابهای مختلف باعث میشود همیشه چندین راه مختلف برای خندیدن به وضعیّت موجود داشته باشید. با این حال اگر انتخاب های شما واقعاً خارج از چرخه اصلی داستان باشد و معادلات داستانی را به هم بریزد بازی در یک حرکت غافلگیرانه روبروی شما بازی را تمام میکند. در چندین متن کوتاه سرنوشت شخصیّتهای بازی را بر اساس اشتباه شما شرح میدهد (که بعضاً جالب و بسیار خندهدار است) و در نهایت به عقب بر میگردید و قبل از انتخاب شما بازی Load می شود تا این بار انتخاب بهتری داشته باشید. در برخی مواقع اشتباه در معماهای بازی نیز منجر به همچین سناریویی می شود. و امّا معماهای بازی! حقیقتاً در این زمینه آن چنان معماهای هوشمندانهای نداریم. در این بخش مینی گیمها از حالت دست آزاد برای گیم پلی استفاده میکند و شما با جوی استیک ( یا موس) دست راست شخصیّت اصلی را کنترل می کنید و با دکمه مورد نظر هر چیزی که زیر نظرتان باشد را برمیدارید و یا بررسی می کنید یا به این طرف و آن طرف میکشانید. بازی در همین چهارچوب مینی گیمهای زیادی را ارائه میدهد امّا حقیقتاً چالش برانگیز ترین و جالب ترین آنها تنها دو مینی گیم است. اوّلی مربوط به تماسهای تلفنی است که بررسی شواهد و انتخاب دیالوگ های مناسب واقعاً ترکیب ساده امّا جالبی را پدید آورده و دوّمین مینی گیم جالب بازی نیز به جیب بری بازی برمیگردد. مامور مخفیای که نتواند جیب هدفش را به درستی بزند لیاقت بودن در حیطه عملیاتی را ندارد! شما در مینی گیم جیب بری بازی این مورد را به خوبی متوجه میشوید. جدا از این موارد معماهای بازی واقعاً آسان هستند. مورد دردناک این ماجرا این جاست که هر چه در بازی جلوتر می روید معماها آسانتر می شوند و حسّ کوتاه بودن و آسان بودن بازی بیشتر به شما القا میشود. در کنار این موارد کنترل بازی با دسته کمی اذیّت کننده است و در راه رفتن های طولانی در برخی چپترها حسابی خسته میشوید. و با وجود این که مورد منفی ای به حساب نمی آید ولی به شخصه انتظار دارم در پورت بازی های کلیک-اشاره ای به کنسول نینتندو سوییچ از قابلیت لمسی صفحه نمایش آن استفاده کنند و کنترل بی نقص موس را به کنسول نیز اضافه کنند که حقیقتاً همچین موردی را هنوز هم که هست در بازی ها ندیده ام. جدا از این موارد در بقیه المانهای مربوط به بازی The Low Road امتیاز قبولی را به راحتی میگیرد. گرافیک بازی استایل دهه هفتادی خود را به خوبی حفظ کرده و موسیقی نیز به ایجاد جو مربوطه کمک شایانی میکند. امّا نکته فوق العاده که همه ی موارد شنیداری بصری را یک سطح بالا میآورد صداگذاری فوق العاده این بازی است. داستان و طنز این بازی بدون صدای محشر شخصیّت ها واقعاً شدنی نبود و به نظرم کار استدیوی سازنده در جمع کردن همچین گروه فوق العادهای برای صداگذاری شخصیّتهای بازی واقعاً ستودنی است. آن ها به خوبی بر این موضوع واقف بودهاند که صداگذاری دقیق و اثرگذار و مناسب با سبک روایت بازی چقدر در سبک ماجراجویی اهمیّت دارد.
راستش گفتم این بازی خیلی طنز است ولی خودم آن چنان با آن نخندیدم یکی این که در انتخاب دیالوگهای بازی به جای انتخابهای عجیب و غریب به انتخابهای معمول بازی توجّه میکردم و دیگر مورد هم این بود که دو تا از شاهکارترین عناوین طنز بازیهای ویدیویی یعنی West of Loathing و Undertale را به تازگی تجربه کرده بودم. بنابراین با نگاه نهایی و منصفانه به بازی باید بگویم بازی واقعاً در تبدیل شدن به یک عنوان ماجراجویی با طنز سیاه و داستان قوی موفّق ظاهر شده. اگر کمی مقدّمه چینی و میزان طول و روند روایت داستان بازی طولانیتر بود و معماهای بازی چالش برانگیزتر و خلاقانهتر بودند شاید بازی بیش از آن چه امروز میبینیم شناخته شده تر بود. هر چند «شاید»، چون بالاخره در دورانی قرار داریم که بازیهای ماجراجویی خالص داستانی به ندرت شناخته میشوند و در محافل از آن صحبت میشود. به امید روزهای بهتر برای این سبک از بازیها.
نظرات