نویسنده: فرزین احمدی شنبه، 19 آبان 1397
ساعت 13:06

به مناسبت انتشار Shadow of the Tomb Raider: بیوگرافی لارا کرافت مطلب ویژه

4 از 5

بیوگرافی لارا کرافت، مهاجم مقبره و قهرمان سری Tomb Raider (تومب ریدر، تام رایدر)

 نام لارا کرافت  تاریخ تولد  14 فوریه 1968
 محل تولد  ویمبلدون، سوری  وضعیت تاهل  مجرد ????
 گروه خونی  AB منفی  قد  175 سانتی متر
 وزن  53 کیلوگرم  رنگ مو  خرمایی
 رنگ چشم  قهوه‌ای  اسلحه‌ی مورد علاقه   کلت 9 میلی‌متری

Lara Croft Biography 2

اطلاعات شخصی

تحصیلات:

آموزش به صورت خصوصی: از 3 تا 11 سالگی

دبیرستانی مخصوص دختران در ویمبلدون: 11 تا 16 سالگی

مدرسه شبانه‌روزی گوردونستون: 16 تا 18 سالگی

مدرسه فراگیری آداب اجتماعی:  18تا 21 سالگی

ورزش‌ها: چندان اهل ورزش‌های تیمی نیست. وقتی در گوردونستون بود، به سراغ صخره‌نوردی رفت. وقتی موقع تمرینات نت‌بال می‌شد، به تنهایی سراغ تپه‌های اطراف می‌رفت.

همچنین به عنوان فعالیتی فوق برنامه، به سراغ تیراندازی هم رفت. بلافاصله اما از این کار منع شد؛ چرا که بیش از حد طبیعی به آن علاقه نشان می‌داد. با این حال وقتی در دنیای واقعی دست به ماشه برد، قدرتی که صخره‌نوردی به انگشتان‌اش داده بود به او کمک زیادی کرد.

خانواده

لارا که دختر لرد هنشینگلی کرافت بود، در جهان ایزوله آریستوکراسی بزرگ شد. اطراف او را تنیس، خدمتکارها و سگ‌های پاکوتاه احاطه کرده بودند. اما وقتی به مدرسه مشهور گوردونستون رفت و کوهستان‌های اسکاتلند را یافت، همه چیز تغییر کرد.

لارا از 11 سالگی در مدرسه دخترانه ویمبلدون درس خوانده بود. هنگامی که 16 ساله شد، پدر و مادرش به این نتیجه رسیدند که باید او را برای آموزش بهتر به یکی از مشهورترین مدارس شبانه‌روزی انگلستان بفرستند. با اینکه عملکرد او در مدرسه خیره‌کننده بود، اما بعضی معتقد بودند که او باید سبک زندگی نظم‌یافته‌تری داشته باشد تا از رشد بعضی خصائص طبیعی‌اش جلوگیری شود.

لارا شخصیتی مستقل داشت و در دوران مدرسه همیشه فعالیت‌های انفرادی را به ورزش‌های جمعی ترجیح می‌داد. او در گوردونستون به موفقیت زیادی در صخره‌نوردی، کانوسواری، اسب‌سواری و تیراندازی با کمان دست پیدا کرد. او که می‌توان گفت ورزشکاری مادرزاد بود، شوق زیادی نیز به کار با اسلحه به عنوان یک فعالیت فوق برنامه نشان داد؛ اما توسط اولیای مدرسه از این کار منع شد. بعدتر وقتی در مدرسه تشریفاتی سوییس بود، علاقه‌اش به سلاح‌های گرم را دنبال کرد. او به محوطه تمرین نیروهای مسلح سوییس رفت‌وآمد داشت؛ جایی که ثابت شد تیراندازی در خون اوست. بعدها او به ماشین‌های پرسرعت و دیگر ورزش‌های هیجان‌انگیز مشابه آن علاقه نشان داد. خودش در این باره می‌گوید: «می‌خواستم همیشه در منتهی هیجان باشم.»

Lara Croft Biography 2

در یکی از دفعاتی که لارا به خانه برگشته بود، به طور اتفاقی مکالمه پدر و مادرش را شنید. آن‌ها در این باره صحبت می‌کردند که تعطیلات دخترشان بدون اینکه هیچ نظم و ترتیبی در کار باشد در حال سپری‌شدن است. آن‌ها درباره مزایای سفری به اروپا می‌گفتند. در این سفر عمه لارا، معلم تاریخ، می‌توانست او را همراهی کند و درباره تاریخ اروپا چیزهایی به او بیاموزد. کرافت‌ها معتقد بودندکه سفر کردن افق‌های ذهنی او را گسترش خواهد داد و علاوه بر این تجربه‌ای دست اول از مواجهه با بناهای تاریخی اروپا برای لارا به همراه خواهد داشت.

با اینکه ایده سفر به دیگر کشورها لارا را هیجان‌زده می‌کرد، فکر همراهی با عمه از دماغ فیل افتاده‌اش باعث می‌شد او برای این سفر بی‌انگیزه شود. حتی فکر کردن به اینکه تمام روز کسی برای او موعظه کند و قصد کنترل‌کردن او را داشته باشد، لارا را وحشت‌زده می‌کرد.

در همان حین که لارا به در تکیه داده و به مکالمه پدر و مادرش گوش می‌داد، ناگهان توجهش به یکی از اسناد سازمان ملی جغرافیا که روی میز بود جلب شد. روی صفحه اول این سند نامی آشنا به چشم می‌خورد: پروفسور ورنر فون کروی، باستان‌شناس مشهور. فون کروی یکبار در مدرسه‌ای که لارا در آن درس می‌خواند کنفرانسی برگزار کرده بود. این کنفرانس اثر عمیقی بر لارا گذاشته بود و میل سفر به سرزمین‌های دوردست را در او برانگیخته بود. ‌فون کروی به نحوی برای لارا تبدیل به شخصیتی الهام‌بخش گشته بود. خاطراتی که او تعریف کرده بود، لارا را به این فکر می‌انداخت که اگر خودش در آن مکان‌ها بود با چه تجربه‌ا‌ی می‌توانست روبرو شود. میل به مواجهه مستقیم با آن بناها به مقدار زیادی در او برانگیخته شده بود.

احتمالاً خوی ناآرام لارا و میل‌اش به ماجراجویی از پدرش به او به ارث رسیده است. او به کنفرانس پروفسور کروی علاقه زیادی نشان داد؛ چرا که در جوانی از چند سایت حفاری باستان‌شناسی در اردن، مصر و آمریکای جنوبی دیدن کرده بود. با اینکه او این روزها وقت کمی برای مطالعه داشت اما هنوز هم مشترک مجلات باستان‌شناسی بود و وقت‌هایی که در کنار لارا بود، به مرور تجربیاتی که در این باره داشت می‌پرداخت؛ تجربیاتی که لارا برای شنیدن‌شان سراپا گوش می‌شد.

لارا با خواندن آن پرونده دریافت که پروفسور کروی در حال حاضر مشغول آماده‌شدن برای سفری به آسیا است. هدف از این سفر، اکتشافی نو در کامبوج بود. به دلیل منابع مالی محدود، او به تنهایی به این سفر می‌رفت و احتمالاً از مردم محلی که خدماتشان را به ارزانی در اختیارش می‌گذاشتند استفاده می‌کرد. از آنجایی که پروفسور کروی تحقیقات مفصلی در این باره انجام داده بود و قصد داشت در آسیا تحقیقاتش را کامل‌تر نیز کند، لارا می‌توانست از خلال صفحات گزارشی که روبرویش بود، برق انتظار کشفی جدید را در چشمان آبی پروفسور بخواند.

لارا که از آنچه در مقابلش داشت در پوست خود نمی‌گنجید، خودش را به درون اتاق انداخت، مقاله را روبروی پدر و مادرش گرفت و فوراً از آن‌ها خواست که به جای سفر به اروپا –که کتاب‌ها مفصل درباره‌اش صحبت کرده‌اند- همراه پروفسور ون کروی به این سفر برود. پدر و مادرش در ابتدا ایده او را جدی نگرفتند و به آن خندیدند. لارا اما به دلیل‌آوردن برای آن‌ها ادامه داد و به تدریج برای آن‌ها نیز روشن شد که این سفر می‌تواند به لارا در مطالعه بهتر تاریخ در آینده کمک کند. شاید حتی او نیز بتواند مثل عمه‌اش معلم تاریخ شود. لرد کرافت که خود نیز تجربه چنین سفرهایی را داشت، به سختی می‌توانست آموزنده‌ بودن آن‌ها را  انکار کند.

Lara Croft Biography 5

به سبب شهرت فون کروی در سفرهای اکتشافی‌ای که به دقت برنامه‌ریزی شده بودند، پدر لارا به سختی می‌توانست استدلال‌های هوشمندانه او را رد کند. هر چه باشد لارا حالا دیگر شاید نه یک بزرگسال، اما یک نوجوان بالغ بود. بی‌باکی او در بالا رفتن از درخت‌ها، چالاکی فیزیکی و زبر و زرنگی‌اش پدرش را مجاب می‌کرد که او از نظر فیزیکی آمادگی چنین سفری را دارد.

بالاخره استدلال‌هایی که لارا می‌آورد کارساز شد. لرد کرافت به سمت میز تحریرش رفت و نامه‌ای برای فون کرون نوشت. او در این نامه خودش را یکی از افراد صاحب نفوذ اجتماع معرفی کرد که حاضر است در ازای حضور دخترش درسفر اکتشافی به آسیا از فون کروی حمایت مالی کند.

پاسخ ون کروی لرد کرافت‌ را بیشتر متقاعد کرد که مناطقی که ون کروی قصد سفر به آن‌ها را دارد امن هستند و او با تجربه‌ای که در این قبیل سفرها کسب کرده، می‌تواند هم از خودش و هم از لارا محافظت کند. حضور لارا به عنوان دستیار برای او بسیار هم خوشایند بود؛ به خصوص که با یک چک پروپیمان هم همراه شده بود. او لارا را از کنفرانس‌اش به خاطر می‌آورد. سوالات بی‌وقفه و البته خوبی که او پرسیده بود، فون کروی را تحت تاثیر قرار داده بود. همچنین شور و اشتیاق لارا که از او آمازون1 جوانی ساخته بود هم پروفسور را به خود جذب کرده بود. لارا قطعاً می‌توانست از خودش مواظبت کند و تجربه این سفر برای او یک فرصت آموزشی ویژه بود؛ فرصتی که می‌توانست برای باقی عمر او تعیین‌کننده باشد.

مادر لارا در دل‌اش از اینکه قرار است مسئولیت دخترش به کس دیگری سپرده شود و او می‌تواند بدون هیچ مزاحمتی به برنامه‌های خیریه‌اش برسد خوشحال بود. در نتیجه همه پذیرفتند که لارا در این سفر پروفسور فون کروی را همراهی کند؛ سفری که البته لارا قرار بود از آن به تنهایی برگردد. برای نخستین بار او در این سفر خطرات و رمز و رازهای جهان اشیای باستانی را تجربه کرد. از آن پس خطرات و ترس‌ها به بخشی جدایی‌ناپذیری از زندگی او بدل شد.

وقتی لارا در سوییس به مدرسه می‌رفت، توانست علاقه‌اش به سلاح‌های گرم را دنبال کند. او به محل تمرینات نیروهای مسلح سوییس می‌رفت؛ جایی که نشان داد تیراندازی به طور مادرزاد در خون اوست. بعدها او به وسایل نقلیه سریع و یا هر شکل دیگری از ورزش‌های پرهیجان نیز علاقه نشان داد تا به قول خودش: «همیشه در منتهی هیجان باشد.» علاوه بر این به سراغ شدیدترین نوع اسکی نیز رفت و برای تعطیلات به هیمالیا رفت تا چالش‌برانگیزترین محیط ممکن برای اسکی‌کردن را پیدا کند. در برگشت اما هواپیمایی که سوارش بود به درون کوهستان سقوط کرد. لارا تنها کسی بود که از آن سانحه جان سالم به در برد.

لارا که دیگر نمی‌توانست فضای طبقات بالای جامعه بریتانیا را تحمل کند، دریافت که تنها هنگامی واقعاً احساس زنده‌ بودن خواهد داشت که که به تنهایی سفر کند.

علیرغم تفاوت اساسی‌ای که در زندگی‌اش پدید آمده، لارا هنوز هم نشانه‌هایی از تربیت کودکی‌اش را در خود دارد. این نشانه‌ها را به خصوص در گفتار مودبانه و فاخر او می‌توان دید.

پدر و مادر لارا اما چندان از سبک زندگی او راضی نیستند. آن‌ها که همیشه رویای ازدواج او را با کنتِ فارینگدون داشتند، دست از حمایت از او برداشتند و حتی از جایی به بعد مقرری ماهیانه او را نیز قطع کردند. کنت هنوز هم منتظر لاراست.

هنگامی که لارا در انگلستان است، در عمارتی در سوری که سال‌ها پیش به ارث برده به همان سبکی که دوست دارد کار کند -یعنی تنها- زندگی می‌کند: تنها. زمانی لارا فکر می‌کرد آن عمارت چندان فایده‌ای ندارد. اما حالا به این نتیجه رسیده که هر چه باشد، می‌توان از اتاق‌های بزرگ آن برای انبار کردن اشیایی که در سفرهایش بدست آورده استفاده کند. او در عمارت یک محوطه تمرینی و یک زمین تیراندازی ساخته است. با مهار‌ت‌های فیزیکی خاصی که لارا دارد، احتمالاً می‌تواند بسیاری از رکوردهای دنیای ورزش را جابه‌جا کند، اما هیچ چالشی در این کار برای خود نمی‌بیند. چاشنی خطر از چنین کاری غایب است.  او فضایی را در عمارت به وسایل نقلیه مورد علاقه‌اش اختصاص داده است. هر وسیله‌ای که بر روی دو چرخ راه می‌رود و موتورش بیش از 650 سی سی ظرفیت دارد، برای او قابل قبول است. با این وجود بیش از همه به موتورهای  Triumph Speed Triple و همچنین  Harley V-Rod علاقه دارد.

Lara Croft Biography 2

شغل

لارا مقبره‌نوردی را یک شغل نمی‌داند؛ هر چند معروف است که او گاهی در قبال سفارش پیدا کردن اشیای باستانی پول می‌گیرد.

لارا برای اینکه بتواند هزینه زندگی پرماجرایش را تامین کند، درباره سفرهایش کتاب می‌نویسد. این کتاب‌ها عناوینی همچون «سرم در آواره تیزاناسوروس فرو رفته بود» و «کشتن پاگنده» دارند. او همیشه از این مساله شاکی است که چرا وقت کمی برای دست به قلم‌ شدن دارد.

موفقیت‌ها

افزون بر اینکه لارا تاکنون موفق شده مکان‌های باستانی بدنامی را کشف کند -از جمله هرم‌های آتلانتا و محوطه دفن‌شدن خنجر ژی آن (Xian)- در زمینه‌های دیگری نیز شهرت کسب کرده است. او مسیر خطرناک از جنوب آمریکا در آرژانتین تا آلاسکا را در کمترین زمان رانندگی کرده است. این کار سبب شد که در اخبار اقصی نقاط جهان او را فردی غیر قابل کنترل بخوانند (البته بعدها گینس این رکورد را به خاطر آنچه که رانندگی بدون احتیاط می‌خواند نپذیرفت.) همچنین وقتی لارا پاگنده (Bigfoot) را در آمریکای شمالی کشت، دوباره به صدر اخبار برگشت. لارا تصویری که از او در رسانه‌ها شکل گرفته را دوست دارد؛ اما نمیخواهد نورافکن آن‌ها همیشه بر سر او باشد تا در مقبره‌نوردی‌اش مشکلی پیش نیاید.

اطلاعات خصوصی

فیلم‌های مورد علاقه:

Deliverance
Aguirre, Wrath of God

موسیقی مورد علاقه:

لارا را از کودکی با موسیقی کلاسیک پرورش دادند. همچنین از زمانی که او در یکی از تورهای گروه U2 مهمان آنان بود، به موسیقی‌شان علاقه پیدا کرده است. علاوه بر این عمه لارا او با را با کارهای گروه Nine Inch Nails  آشنا کرده و بخاطر این آشنایی، موسیقی این گروه را دوست دارد. همچنین لارا معتقد است که موسیقی ترنس برای لحظات تمرین انتخاب خوبی است.

غذاهای مورد علاقه:

با اینکه لارا به خاطر حضور در مدرسه تشریفات اجتماعی آشپز قابلی شده و با بیشتر خوراکی‌های لذیذ جهان آشناست، معمولاً وقتی در خانه است انتخابش لوبیا و نان تست است.

وسیله نقلیه مورد علاقه:

موتور Norton streetfighter

سرگرمی‌ها:

هر ورزش چالش‌برانگیز. علاقه خاصی به انواع متفاوت و هیجان‌انگیز وسایل نقلیه دارد.

جاه‌طلبی‌ها:

با اینکه لارا به خاطر توانایی‌های فیزیکی خارق‌العاده‌اش می‌تواند رکوردهای ورزشی را بسیاری را بشکند، اما این کار را چندان چالش‌برانگیز نمی‌داند. علاقه اصلی او هنوز هم کاوش مقبره‌های ناشناخته و تاریخی است.

همچنین لارا علاقه خاصی به تلاش‌های برایان بلسد (Brian Blessed) برای صعود به اورست دارد. اگر برایان در انجام این کار موفق شود، احتمالاً لارا جا پای او خواهد گذاشت.

قهرمانان

همه شخصیت‌های باستانی که به حدی برای خودشان احترام قائل بودند که مقبره‌های اینچنینی را برای محل دفن شدن خود ساختند. لارا می‌گوید: «این روزها دیگر کسی همچنین دردسری به خودش نمی‌دهد.»

ترس‌ها:

سگ پاکوتاه عمه‌اش که چندباری او را گاز گرفته است. او هیچ دفاعی مقابل این سگ از خودش ندارد.

  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.