فیلم Beautiful Boy به یکی از بزرگترین مشکلات جامعه آمریکا میپردازد. مشکلی که نه تنها آمریکا بلکه بسیاری از جوامع بینالملل با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ مقوله اعتیاد سالیانه بسیاری از افراد را به کام مرگ میکشاند که تعداد زیادی از این افراد بسیار جوان هستند. کارگردان بلژیکی فیلیکس ون گرینینگن با فیلم «پسر زیبا» سعی کرده تا به شکلی دقیق و اساسی این موضوع را واکاوی کند.
درگیری جوانان با اعتیاد و نحوه مواجه شدن خانواده آنها با این موضوع خط اصلی داستان «پسر زیبا» را شکل میدهد. داستان این اثر آمیختهای از احساسات خشن، دلسوزانه و توام با درماندگی یک پدر و سرکشی، تکرار اشتباه و بی هدفی یک پسر است؛ ون گرینینگن در کنار لوک دیویس وظیفه فیلمنامه نویسی این اثر را بر عهده داشتند. آنها برای خلق فیلمنامه خود از زندگینامه نیک شیف و دیوید شیف کمک گرفتند. در حقیقت «پسر زیبا» اثری اقتباسی از یک داستان واقعی است و همین واقعی بودن نیز کمک شایانی به سازندگان جهت نمایش هر چه بیشتر جزئیات و زندگی یک معتاد کرده است.
در نگاه اول شاید مخاطبان فیلم Beautiful Boy را یک اثر تکراری دیگر با داستانی بر پایه اعتیاد بدانند و گمان کنند با دیدن این فیلم چیز خاصی جز همان پیام همیشگی و تا حدی کلیشهای شده خانمانسوز بودن اعتیاد نصیبشان نمیشود. اما در کنار این مضمون باید ذکر کنیم جزئیات درگیری یک معتاد با مواد مخدر، برخورد جامعه و به شکل خاص برخورد والدین با او به شکل بینظیر و زیبایی در فیلم پسر زیبا نمایش داده شده است که همین فاکتورها نیز این اثر را از دیگر فیلمهای ساخته شده با داستان اعتیاد طی سالیان گذشته متمایز میکند.
در ادامه با نقد و بررسی فیلم Beautiful Boy (پسر زیبا) همراه بازیمگ باشید.
داستان فیلم Beautiful Boy در مورد پسری به نام نیک (با بازی تیموتی شلمی) است که درگیر اعتیاد شده و پدرش یعنی دیوید (با بازی استیو کارل) سعی دارد تا او را از این منجلاب نجات دهد؛ با سکانسهایی در ابتدای فیلم دیدیم که وضعیت نیک قبل از گرفتاری در دام اعتیاد به چه شکلی بود. او پسری مهربان، خوشرفتار و سرزنده بود که علاقه اصلیاش در زندگی حرفه نویسندگی محسوب میشد. پسری سر زنده و سرشار از میل به زندگی که به نقاشی و موج سواری علاقه خاصی داشت. در نگاه اول با دیدن چنین شخصیت هنری و ورزشکاری مخاطب کنجکاو میشود که چطور نیک در تله اعتیاد گرفتار شده است؟ پاسخ این سوال بسیار برای ما گنگ است و به جرات میتوان گفت که در طول فیلم نمیتوانیم پاسخ درستی برای این سوال بیابیم اما شاید بتوان دلیل اصلی شکسته شدن این کاراکتر و سقوط او در گودال عمیق اعتیاد را به فاکتور تنهایی نسبت داد.
همانگونه که نیک در بخشی از فیلم اعتراف کرد، تنهایی یکی از فاکتورهای کشیده شدن او به سمت مواد مخدر بود. دیگر عاملی که نیک آن را دلیل اعتیاد خود میدانست، پر کردن زمان خالیاش بود و اینکه مواد مخدر باعث میشد بهترین حس را در طول زندگیاش تجربه کند؛ ما در طول فیلم متوجه میشویم پدر و مادر نیک یعنی دیوید و ویکی (با بازی امی رایان) از یکدیگر جدا شده و نیک در طول دوران مدرسه نزد پدر و در تابستان نزد مادرش در لسآنجلس زندگی میکرد. شاید بتوان ریشههای رفتاری دو قطبی این کاراکتر را در همین جدایی والدین و رفت و آمدهای مکرر او نزد مادر و پدرش جستجو کرد. در حقیقت هرکدام از این عواملی که ذکر کردیم میتواند به تنهایی یکی از مهمترین مقولههای گرفتاری در دام اعتیاد باشد؛ یکی از ایراداتی که میتوان به فیلمنامه و داستان این فیلم وارد کرد این است که سازندگان میتوانستند به جای فلشبکهای بسیار زیاد و حتی گیجکننده از خصوصیات اخلاقی نیک قبل از اعتیاد، از فلشبکهایی استفاده کنند که بیشتر به تاثیر این مشکلات بر روحیه نیک و نحوه گرفتاری او در اعتیاد میپردازد. باید اقرار کنیم که قادر نیستیم به شکل واقعی دلیل اصلی کشیده شدن نیک مهربان و سرزنده به سمت مواد مخدر را درک کنیم.
از سوی دیگر باید گفت استفاده از فلشبکهای مختلف تا حدی باعث گمراهی مخاطب هم شده است. چیدن این فلشبکها در کنار هم و نظم بخشیدن به آنها باعث درگیری ذهن مخاطب میشد. درگیری که بیشک چندان برای تماشاگر خوشایند نبود به شکلی که در اواسط فیلم، رفتار و دیالوگهای کاراکترها برای تماشاگر در درجهی دوم اهمیت قرار میگیرد تا در وهلهی اول فقط سعی بر درک ترتیب سکانسها داشته باشد.
دیگر کاراکتر اصلی فیلم، دیوید، پدری بسیار دلسوز، فداکار و در عین حال قدرتمند است که در طول داستان پیوسته سعی دارد در کشکمشهای مختلف پسرش را نجات داده و او را از اعتیاد دور کند؛ امروزه بسیاری کارشناسان، یکی از دلایل اصلی گرفتاری فرزندان در دام اعتیاد را والدین و طرز رفتار آنها میدانند اما با کمی تامل بر روی فیلم پسر زیبا متوجه میشویم در حقیقت دیوید هیچ نقشی در کشیده شدن نیک به سمت مواد مخدر ندارد! او حتی حاضر میشود برای درک بیشتر حس و حال پسرش از مواد مخدر استفاده کند.
توجه: در ادامه ممکن است بخش مهمی از روند داستان فیلم لو برود.
در حقیقت کاراکتر دیوید و طرز برخورد او با این مشکل نشاندهنده آن است که هرچقدر والدین خوب و قوی باشند، ممکن است نتوانند فرزندان خود را از اعتیاد دور کنند و آنها را نجات دهند؛ همانطور که در فیلم میبینیم، سرانجام دیوید تسلیم میشود و نیک را به حال خود رها میکند! این پدر دلسوز و فداکار در پایان مجبور به انتخاب شد. انتخابی که میتوانست نیک را به سمت خانواده و دوری از اعتیاد بکشاند و یا او را به کام مرگ ببرد.
دیگر کاراکترهای مهم موجود در فیلم همسر سابق دیوید یعنی ویکی و همسر فعلی دیوید یعنی کارن (با بازی مورا تیرنی) هستند؛ ویکی مادری با مشغلههای کاری و فکری بسیار است که نیک به ظاهر جزو اولویتهای ابتدایی زندگی او محسوب نمیشود. همین بیخیالی و عدم توجه به وظیفه مادری باعث درگیرهای همیشگی بین دیوید و ویکی میشود اما در سوی دیگر مادر ناتنی نیک یعنی کارن زنی مهربان است که پیوسته از دیوید حمایت میکند. شاید بتوان گفت کارن حتی بیشتر از ویکی وظایف مادری را در قبال نیک به انجام میرساند.
جدای از ایرادات جزئی موجود در فیلمنامه که باعث تکرار بیش از حد درگیری و بازگشت نیک از مقوله اعتیاد میشود، پسر زیبا میتواند به خوبی احساسات مخاطب را درگیر خود کند تا بیننده به زیبایی هر چه تمامتر با کاراکترها ارتباط برقرار کند. بدون شک یکی از دلایل اصلی این موفقیت را میتوان به بازی فوقالعاده تیموتی شلمی و استیو کارل نسبت داد. تیموتی شلمی که با بازی زیبا در فیلم Call Me by Your Name به شهرت زیادی دست پیدا کرده بود توانست در پسر زیبا همان موفقیت را تکرار کند. بدون شک ایفای نقش او در این اثر به مراتب از فیلم Call Me by Your Name تاثیرگذارتر است؛ از سوی دیگر عملکرد استیو کارل در این فیلم که ما بیشتر او را به خاطر ایفای نقشهایش در فیلمهای کمدی میشناسیم حیرتانگیز است. استیو کارل نشان داد که میتواند به زیبایی هر چه تمامتر به ایفای نقشهای جدی بپردازد.
یکی دیگر از جنبههای مثبت این فیلم استفاده درست و به موقع از موسیقیهای مختلف و جذاب است. استفاده از موسیقی در چنین ژانری کمی مشکل و دارای ریسک است اما باید اقرار کنیم این فاکتور نه تنها باعث نقص در فیلم پسر زیبا نشده بلکه یکی از نقاط قوت این اثر محسوب میشود.
در پایان باید ذکر کنیم فیلم Beautiful Boy (پسر زیبا) سعی کرده با وجود نقصهایی در داستانش از مشکلی سخن بگوید که بسیار بزرگ است. شاید موضوع اعتیاد دستمایه داستانی بسیاری از آثار سینمایی در سالهای گذشته باشد اما بدون شک فیلم پسر زیبا به خوبی توانسته از کلیشهای شدن این موضوع با داشتن داستانی زیبا و شخصیتپردازی عالی دوری کند؛ فیلیکس ون گرینینگن سعی کرده با همراه کردن مخاطب با کاراکترها و برانگیختن احساسات آنها فیلم خود را به تافته جدا بافتهای از باقی آثار سینمایی با مضمون اعتیاد تبدیل کند که در این امر تا حد زیادی موفق هم شده است.
نظرات