بررسی و معرفی فیلم Baby Driver
"میخوام با ماشینی که نمی تونم داشته باشم، بدون برنامه به طرف غرب برم. فقط من و موزیک و جاده..."
اگر عاشق رانندگی با سرعت بالا هستید، اگر یک عاشق پیشهی صنعت موسیقی هستید، اگر در حین رانندگی موسیقی گوش می دهید، اگر به دنبال هیجان در جاده ها هستید، اگر به دنبال یک فیلم رمانتیک می گردید، اگردر جست و جوی عشقی دیوانه وار و افسانه ای هستید، فیلم Baby Driver مخصوص شماست!
داستان فیلم در مورد «بیبی» است. او یک نوجوان ساده با دلی بزرگ است که خودش و پدربزرگ ناتوانش با هم زندگی می کنند. «بیبی» مجبور است که به تنهایی خرج خود و پدربزرگش را در بیاورد و از آنجا که سن کمی دارد، چاره را در دزدی می بیند. او در یکی از سرقت هایش، ماشین شخص مهمی را می دزد که زندگی اش را زیر و رو می کند. مالک ماشین متوجه «بیبی» می شود که در حال دزدین ماشینش است، اما جلوی او را نمی گیرد چراکه جرات و شجاعتش او را مجذوب خود کرده است. این مالک ماشین هم کسی نیست جز کوین اسپیسی(داک). وی بعد از مدتی "بیبی" را پیدا می کند و از او می خواهد در ازای چیزهایی که دزدیده است برایش کار کند واگرنه گزارشش را به پلیس می دهد. کار هم چیزی نیست جز رانندگی برای سارقان خلافکار تا بتوانند از دست پلیس فرار کنند.
در یک سکانس فیلم، 3 دزد و یک راننده در ماشین نشسته اند و سر دسته شان در حال ایراد یک سخرانی حماسی قبل از یک سرقت بزرگ است. شاید همه ی آنها در یک ماشین نشسته باشند و برای یک سرقت کار کنند، اما هدف های آن ها متفاوت است. یکی به دنبال پول است، یکی دنبال هیجان و تفریح و دیگری می خواهد بدهی خود را هر چه زودتر پرداخت کند و راحت شود. هنگامی که سخنرانی تمام می شود، سارقان از ماشین بیرون می روند و راننده در خودرو منتظر بازگشت شان می ماند. دوربین هم بر روی راننده ثابت است و به دنبال خلاف کارها و سکانس های اکشن شان نمی رود چون فیلم قرار نیست در مورد سرقت باشد بلکه در مورد «بیبی» است. در واقع این کاری است که کارگردان در تمام مدت فیلم تلاش می کند انجام دهد؛ دیدن دنیا از نگاه «بیبی».
"چیزی که اونجاست مال ماست. اونا پولی که ما به سختی درآوردیم رو می گیرن. اونا دیشب وقتی خواب بودیم، دزدکی اومدن تو خونه مون و شلوارمونو برداشتن و پولای توی جیبشو خالی کردن. اونا چیزی رو دارن که حق ماست. بریم که پسش بگیریم."
فیلم تلاش دارد تا با تفکرات، طرز دید، سرگذشت و نوع زندگی «بیبی» آشنا شویم و از آنجا که او توانایی خارق العاده ای در رانندگی دارد، به گونه ای که از حد و توان انسان هم فراتر است، می توان فیلم BABY DRIVER را یک عنوان ابرقهرمانی دانست.
البته همه ی موضوع فیلم سرقت و سرگذشت «بیبی» نیست بلکه تقریبا از نیمه ی دوم آن، عنصر عشق هم وارد ماجرا شده و سرنوشت «بیبی» با دیدن یک دختر عوض می شود. یک عشق افسانه ای بین او و پیش خدمت رستوران ایجاد می شود که بسیار هم صاف و ساده است و ما را به یاد فیلم های کلاسیک رمانتیک می اندازد. با وجود سادگی این عشق و افسانه ای بودن آن، نمی توان از تاثیر آن بر روند داستان گذشت چراکه همین عشق، دست مایه ی تغییرات زیادی در فیلم می شود و نحوه روابط بین «بیبی» و سایر کرکتر ها را رقم می زند.
این صحنه جایی است که "بیبی" برای اولین بار "دبورا" را می بیند.
شخصیت «بیبی» میان دنیای صاف و ساده و زیبای عشق و دنیای سیاه و پیچیده و خونین خلاف کاری گیر افتاده است. از طرفی او پایش در کار های کثیفی گیر افتاده است که از اول هیچکدام را نمی خواسته و از طرفی می خواهد به همراه دختر رویاهایش از همه ی این ماجرا ها فرار کند و دل به دریا بزند. داستان فیلم هم در مورد همین تقابل دنیای های مختلف «بیبی» است و به ما نشان می دهد که سرنوشت او به کجا ختم می شود. کدام عنصر قوی تر است؛ عشق یا نفرت؟ عشق یا طمع؟ عشق یا انتقام؟ عشق یا ثروت؟ عشق یا قدرت؟
اما در مورد سایر کرکترهای فیلم و بازیگرهایشان چه پیش می آید؟ باید گفت که BABY DRIVER کادر بازیگری فوق العاده ای دارد و ستارگانی هم چون کوین اسپیسی و جیمی فاکس و جان هم در آن حضور دارند که الحق هر کدام از آن ها در فیلم بسیار خوب و عالی بازی کرده اند و شخصیت هایی باورپذیر از خود ارائه داده اند. اما مشکل فیلم اینجا آغاز می شود که بیش از حد بر روی شخصیت «بیبی» تکیه دارد و سایر کرکتر ها در سایه او قرار گرفته اند. کرکترهایی که می توانستند بیشتر ساخته و پرداخته شوند و حضور پر رنگ تری در روند داستان داشته باشند.
قهرمان و ضد قهرمان داستان در یک قاب
از آنجا که فیلم می توانست راجع به یک سرقت باشد و به صورت گروهی و باورپذیر انجام شود و روی تک تک شخصیت ها و سرگذشت آن ها و تاثیرات آن ها بر زندگی یکدیگر تمرکز کند، با تمرکز بر «بیبی» کار را خراب می کند و از ابتدا تا انتهای متن، فقط کلمه «بیبی» را می بینیم و مدام باید از هوش و ذکاوت و استعداد او حیرت زده شویم. البته نه که فیلم در همراهی مخاطب با کرکتر ناموفق بوده باشد، خیر بسیار هم موفق بوده و می تواند مخاطب را با او همراه سازد اما مشکل جایی رقم می خورد که سایر کرکتر ها به حاشیه رانده شده اند.
روند داستانی تماما به «بیبی» و اعمال او گره خورده است. سایر نقش ها شاید به ظاهر اثراتی بر روند فیلم داشته باشند، اما دست آخر این «بیبی» است که نتیجه را رقم می زند. حتی سرنوشت او به طرز عجیبی با سرنوشت سایر کرکترها متفاوت است. تمام این سخنان به یک نتیجه می رسد و آن هم این است: BABY DRIVER یک فیلم ابر قهرمانی است که هیروی آن «بیبی» می باشد و تنها ماجرا و سرگذشت و افکار و اعمال او اهمیت دارند و سایر کرکترها در فرعی اند و نقشی پر رنگ مثل او ندارند.
در کل باید گفت که فیلم Baby Driver یک اثر هیجان انگیز است که سکانس های اکشن و عاشقانه را به طور همزمان در خود جای داده است و مطمئنا با دیدن آن لذت خواهید برد. اکشن خوب فیلم و سرعت بالای رویداد ها، شما را سر جای تان میخکوب خواهد کرد. این عنوان هر چند ضعف هایی دارد، اما یک اثر خوب است که تماشای آن را به عاشقان سینما پیشنهاد می کنم.
بره ای در میان گرگ ها
پ.ن: با توجه به وقایع و رخداد های اخیر، ما احتمالا هیچ وقت دیگر کوین اسپیسی را نه در سینما و نه در تلویزیون نمی بینیم و از این جهت باید این فیلم را آخرین حضور کوین اسپیسی در سینما دانست و باید با او خداحافظی کرد. پس به خاطر بازی خوب کوین اسپیسی و تجدید خاطره با او هم که شده، Baby Driver را ببینید.
آیا این آخرین صحنه ای است که از کوین اسپیسی در سینما و تلویزیون می بینیم؟
نظرات