نقد و بررسی فیلم The House with a Clock in Its Walls
فیلم The House with a Clock in Its Walls اثری کمدی فانتزی با بارقههایی از چاشنی ترس به کارگردانی الی راث است که در ماه سپتامبر سال 2018 به مناسبت تعطیلات هالووین در سینماها اکران شد و توانست با بودجه 42 میلیون دلاری خود چیز بالغ بر 131 میلیون دلار در گیشهها بفروشد.
سازندگان این اثر سعی داشتند با گروه بازیگری قوی خود که دو تن از مهمترین آنها جک بلک و کیت بلانشت بودند اثر فانتزی قدرتمندی را خلق کنند و به نوعی طرفداران این ژانر سینمایی را به سمت سینماها بکشانند اما بعد از دیدن فیلم The House with a Clock in Its Walls تمامی تصورات خوب و انتظارات از این اثر به فراموشی سپرده شد.
الی راث کارگردان این اثر با فیلمنامهای متناقص و شخصیتپردازی ضعیف فیلمی تولید کرد که به نوعی طی چند سال اخیر نماد سرشکستگی این ژانر محبوب محسوب میشود؛ فیلمهای با ژانر فانتری طی سالیان اخیر به خوبی توانستهاند در دل مخاطبین جایگاه واقعی خود را پیدا کنند اما خلق آثار نسبتا ضعیفی چون The House with a Clock in Its Walls میتواند باعث دلسردی طرفداران سینما نسبت به این ژانر و اشباع شدن از آن شود که چنین موضوعی میتواند عاقبت سهمگینی چون سرانجام ژانر وسترن را برای دنیای فیلمهای فانتزی نیز در پی داشته باشد.
در ادامه با نقد و بررسی فیلم The House with a Clock in Its Walls (خانهای با یک ساعت در دیوارهایش) همراه بازیمگ باشید.
فیلم «خانهای با یک ساعت در دیوارهایش» روایتگر داستان پسری به نام لوییس (با بازی اون واکارو) است که به تازگی طی یک تصادف والدین خود را از دست داده و دایی او یعنی جاناتان (با بازی جک بلک) میپذیرد که سرپرستی خواهرزادهاش را برعهده بگیرد، بعد از آمدن لوییس به خانه مرموز داییاش و آشنایی با جاناتان و خانم فلورانس زیمرمن او متوجه اتفاقاتی عجیب در آنجا میشود.
بزرگترین ایراد فیلم «خانهای با یک ساعت در دیوارهایش» شتابزدگی در پیشبردن داستان و عدم پردازش صحیح به کاراکترها است؛ لوییس خیلی زود با اتفاقات عجیب درون خانه رو به رو میشود، خیلی زود با آنها کنار میآید و خیلی زود تصمیم میگیرد به مانند جاناتان تبدیل به یک ساحره شود این مقدار از شتابزدگی باعث شد ما نتوانیم به خوبی با داستان و حتی خود شخصیتها ارتباط برقرار کنیم.
فیلمنامه سراسر ایراد و نقص است که سعی میکند از هر اتفاق پیش پا افتادهای به عنوان بهانه برای جلو بردن داستان استفاده کند؛ یکی از موارد عجیب و غیرمنطقی فیلم رابطه بین لوییس و تاربی است در ابتدا هنگامی که لوییس به خانه جدید خود میآید احساس تنهایی کرده و سعی دارد تا دوستی برای خود پیدا کند اولین شخصی که با او آشنا میشود تاربی است در نگاه اول تاربی پسری مهربان و دلسوز جلوه میکند که خیلی زود به واسطه پیشبردن داستان به سمت دلخواه رفتارش تغییر کرده و لوییس را مسخره میکند لوییس نیز سعی دارد برای جلب نظر دوباره تاربی جادویی را به او نشان دهد تا این موضوع بهانهای برای تجدید دوستی این دو شود؛ یکی دیگر از موارد متناقض فیلم نیز در همینجا رقم میخورد آیا لوییس نمیتوانست با یک جادوی سادهتر تاربی را که با دنیای جادوگران آشنا نبوده تحت تاثیر قرار دهد؟ آیا او حتما باید از جادوی زنده کردن مردگان برای بازگشت دوباره تاربی استفاده میکرد؟ داستان خیلی زود با یک اتفاق ساده و غیرمنطقی راه را برای بازگشت دوباره شخصیت منفی فیلم یعنی آیزارد ایزاک باز میکند هدف اصلی لوییس از این کار تنها تحت تاثیر قرار دادن تاربی بود که اصلا دلیل خوبی برای شکستن تنها قانون خانه جاناتان یعنی باز کردن گنجه مرموز درون آن نبود لوییس خیلی راحت میتوانست برای پر کردن اوقات تنهاییاش با دختری که قبلا نیز ابراز علاقه برای دوستی با او را کرده بود آشنا شود.
عجله در بیان داستان باعث شد ما حتی نتوانیم به خوبی با شخصیتها آشنا شویم؛ ما شاهد بودیم خیلی سریع و با عجله گذشتهای از ایزاک و جاناتان در میانه فیلم برای بینندگان آشکار شد که نحوه جدایی این دو از یکدیگر را نشان میداد فیلم سخن از رابطه عمیق این دو کاراکتر در گذشته با یکدیگر میزد که اصلا برای ما قابل لمس و ملموس نبود.
موضوع دیگر در مورد شخصیت خانم زیمرمن است ما در فیلم شاهد جنبه دوگانهای در به تصویر کشیدن کاراکتر او بودیم؛ اشتباه نکنید این دوگانگی به هیچ وجه جنبه مثبتی ندارد در ابتدای فیلم ما با کاراکتری آشنا شدیم که گویی هیچ مشکلی ندارد و فاقد هرگونه دغدغه روانی و روحی خاص است اما سپس در بخش دوم فیلم به شکل ناگهانی و بدون هیچ پیش زمینه قبلی ما متوجه میشویم خانم زیمرمن در سوگ فرزند خود است و همین موضوع نیز باعث شده او فاقد توانایی لازم برای استفاده از جادوهای بینظیر خود باشد پیش کشیدن چنین داستان پیشزمینهای در میانه فیلم آن هم به شکل ناگهانی باعث شد بینندگان نتوانند آنطور که لازم است با غم این کاراکتر ارتباط مناسب برقرار کرده و با او همزادپنداری کنند.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد درجه سنی مناسب افراد برای دیدن این فیلم است؛ فضای فیلم «خانهای با یک ساعت در دیوارهایش» به نوعی کودکانه و نوجوانانه است اما مفاهیمی مانند زنده کردن مردگان، زخمی کردن دست برای رسیدن به خون و گریم نسبتا ترسناک شخصیت منفی فیلم چندان برای این گروه سنی مناسب نیست.
توجه: در ادامه ممکن است بخش مهمی از روند داستان فیلم لو برود!
طبق سنتی که روند داستانی فیلم در پیش گرفته بود این انتظار میرفت ما شاهد پایان بسیار ضعیف از این اثر باشیم؛ در پایان ما سرانجام با ساعت بحثبرانگیز فیلم رو به رو میشویم اما موضوع جالب آن است که این ساعت با آن عظمت خیلی راحت و به واسطه گیر کردن یکی از چرخدندههایش با توپ بخت لوییس حرکاتش مختل شده و آیزارد ایزاک قدرتمند نیز به راحتی توسط جادوی ساده لوییس از بین میرود.
یکی از نقاط قوت این اثر را میتوان به گروه بازیگری آن نسبت داد؛ عملکرد جک بلک و کیت بلانشت به مانند اکثر ایفای نقشهای قبلیشان خوب و به دور از کلیشه و حرکات تصنعی بود ایفای نقش بازیگر جوان مجموعه یعنی اون واکارو نیز قابل قبول بود. اما به جرات میتوان بهترین فاکتور فیلم را به جلوههای ویژه کامپیوتری یا همان CGI نسبت داد که به نظر هیچ ایراد خاصی در آن وجود نداشت. موسیقی اثر نیز عملکرد قابل قبولی از خود نشان داد و در مواقع حساس و مرموز میتوانست بیننده را مجاب به همراهی اثر کند.
یکی دیگر از نکات مثبت فیلم به فیلمبرداری خوب آن بازمیگردد که به زیبایی هرچه تمامتر جزئیات کاملی از صحنهها و سکانسها را برای بینندگان به ارمغان آورده بود؛ بخشهای کمدی فیلم نیز برای گروه سنی کودک و شاید نوجوان خوب بود اما چنین صحنههایی برای بزرگسالان بیشتر کسلکننده و بیمزه بود.
در پایان باید بگوییم فیلم The House with a Clock in Its Walls یک اثر فانتزی تقریبا متوسط با ضعفهای متعدد در فیلمنامه و پرداختن به شخصیتها است که به خاطر شتابزدگی و عجله برای به نمایش کشیدن داستان چندان اثر خوشساختی از آب در نیامده است اما در عین حال به دلیل گروه بازیگری قوی و فضای زیبای سکانسها میتوان قید ضعیف بودن داستان را زد و دو ساعت از وقت خود را برای تماشای این اثر اختصاص داد. در نهایت امیدواریم ژانر فانتزی محبوبیت کنونی خود را به واسطه فیلمهای این چنینی از دست ندهد و همین جایگاه را در قلب طرفداران سینما حفظ کند.
نظرات