نقد و بررسی فیلم Cold War (جنگ سرد)
فیلم Cold War (جنگ سرد) درامی عاشقانه و تماما لهستانی به کارگردانی پاول پاولیکوفسکی است؛ بدون شک نام این کارگردان برای بسیاری از طرفداران سینما بسیار آشنا است پنج سال پیش پاولیکوفسکی توانست برای فیلم Ida جایزه بهترین فیلم خارجی زبان آکادمی اسکار را کسب کند.
اکنون پاولیکوفسکی بار دیگر بازگشته تا با این اثر عاشقانه جوایز مختلف سالانه را درو کند؛ این فیلم در اولین قدم توانست جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن امسال دریافت کند و همچنین انتظار زیادی میرود بتواند با قرار گرفتن در لیست نامزدهای نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جایزه اسکار امسال را نیز کسب کند.
جنگ سرد روایت داستانی عاشقانه در طول دوران جنگ سرد و پس از ویرانی عظیم لهستان است لهستان که پس از جنگ جهانی دوم دچار خرابیهای گوناگون شده است سعی دارد بار دیگر خود را احیا کند و تلاش میکند تا با اتحاد شوروی به این مهم دست پیدا کند در میان این سیل عظیم از ویرانی گروهی سعی میکنند با جذب استعداد خوانندگی و موسیقی از مردمان روستایی با این بخش ارتباط برقرار کنند، یکی از همین استعدادیابها به نام ویکتور (با بازی توماش کات) مجذوب زیبایی و استعداد دختری به نام زولا (با بازی یوانا کولیگ) میشود آغاز این عشق حوادث مختلفی را به دنبال دارد که ما در طول فیلم با آنها آشنا میشویم.
فیلم Cold War (جنگ سرد) در کنار کارگردانی بسیار قوی و همچنین بازی فوقالعاده بازیگرانش دارای یک سری ایراد در فیلمنامه و داستان خود است که مانع آن میشود بتوان این اثر را یک درام عاشقانه و کلاسیک تمامعیار دانست؛ در ادامه با نقد و بررسی فیلم Cold War (جنگ سرد) همراه بازیمگ باشید.
پاولیکوفسکی در این فیلم نیز تصمیم گرفت از سبک فیلمبرداری سیاه و سفید با کادر چهار در سه یا مربعی استفاده کند تا به نوعی این حس را به خوبی در مخاطب ایجاد کند که این فیلم با حال و هوای قدیمی و کلاسیک تولید شده است، هدف اصلی این کار را نیز میتوان به اثرگذاری بیشتر این فیلم بر روی بیننده نسبت داد.
به جرات باید بگوییم فیلمبرداری جنگ سرد به زیبایی هرچه تمامتر انجام شده است و نمیتوان ایرادی فنی از آن در طول فیلم گرفت تمامی جزئیات سیاه و سفید فیلم بدون هیچگونه مشکلی در وضوح و افت نور به خوبی به نمایش گذاشته شده است در نتیجه فیلمبرداری این اثر را میتوان یکی از فاکتورهای اصلی قدرت آن دانست.
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم را میتوان به بازی ماهرانه بازیگران آن نسبت داد که با نگاههای سرد و معنادار خود حس خاص و مثبتی را به مخاطب القا میکردند یوانا کولیگ طی صحنههای بیهیاهو عشقی و در عین حال در صحنههای پر زرق و برق موزیکال فیلم به زیبایی هر چه تمام تضادهای اینگونه سکانسها را بدون هیچگونه عکسالعملهای تصنعی نشان میداد؛ از بازی فوقالعاده توماش کات نیز نباید چشمپوشی کرد او نقش یک پیانسیت حرفهای را ایفا کرد و توانست به طور کامل و بینقص از بازی این نقش سربلند بیرون بیاید.
بدون شک قویترین عنصر فیلم Cold War را میتوان به موسیقی آن نسبت داد این فیلم سرشار از احساسات قوی موسیقیایی در بین کاراکترهای خود هست قطعا آهنگهای این اثر، صدای زیبای خوانندگان آن و اجراهای محشر درون فیلم احساسات مخاطبین را در دقایق مختلف جنگ سرد به آتش میکشند؛ موسیقی در تار و پود فرش سیاه و سفید Cold War وجود دارد و نقش بسیار مهمی را در این اثر ایفا میکند، در پس هر صحنه درام و آرام جنگ سرد ما شاهد یک اجرای موسیقی هستیم که نشاندهنده اهمیت این عنصر بر تاثیرگذاری روی بیننده است.
اما این درام عاشقانه لهستانی با وجود تمامی نکات مثبتی که ذکر کردیم در بخش داستانی و فیلمنامه خود دارای ایرادات و نقصهایی نیز هست؛ طبق گفته کارگردان اثر این فیلم روایتگر داستان پدر و مادرش است بدون شک اولین ایرادی که میتوان در به نمایش کشیدن داستان جنگ سرد از آن گرفت شتابزدگی است این اثر در طول یک ساعت و سی دقیقه داستان عاشقانه کاراکترهای اصلی فیلم را طی سه دهه یعنی 40، 50 و 60 نشان میدهد.
مخاطب به شکل کاملا ناگهانی و با زمینه ضعیف قبلی شاهد ایجاد اولین رابطه عمیق زولا و ویکتور در دستشویی بود، باید اقرار کنیم ما نتوانستیم به شکل واقعی ایجاد اولین جرقه عشقی را بین این دو کاراکتر درک کنیم و به شکل کاملا ناگهانی شاهد شکلگیری رابطه عمیق آنها بودیم؛ همانطور که پیشتر ذکر کردیم فاکتور موسیقی یکی از مهمترین نقاط قوت این فیلم محسوب میشود اما باید اقرار کنیم این فاکتور باعث ضعف داستانی فیلم نیز شده است زیرا سازندگان به جای کار بیشتر بر روی فیلمنامه و به تصویر کشیدن روابط کاراکترهای اصلی تقریبا نیمی از زمان فیلم را صرف موسیقی و اجراهای مختلف کردند در نتیجه ما شاهد بودیم در همان زمان موجود برای کاراکترها نیز نوعی شتابزدگی برای جلو رفتن داستان وجود دارد.
در حقیقت ما شاهد بودیم فیلم خیلی ساده و راحت داستان را به شکل ناگهانی چند سال جلو برده و قصد بر پایان سریع آن دارد؛ حتی اگر این شتابزدگی در به نمایش کشیدن داستان را نیز کنار بگذاریم نمیتوانیم از عنصر کسلکنندگی آن چشمپوشی کنیم مطمئنا با دیدن جنگ سرد و پیشرفتن هر چه بیشتر داستان این حس خستهکنندگی بیشتر بر شما چیره میشود و به جرات میتوان گفت فیلم داستان و هدف خاصی ندارد.
یکی دیگر از نکات منفی فیلم حذف سریع کاراکترهای فرعی است گویی این کاراکترها صرفا بازیچهای ساده جهت پیش بردن داستان برای کاراکترهای اصلی هستند هرچند باید گفت با توجه به روند سریع داستان وقوع چنین اتفاقی طبیعی است؛ ما حقیقتا پی نبردیم چرا زولا به قرار نخستین برای فرار همراه ویکتور به پاریس نیامد؟ مشکلات واقعی دو کاراکتر اصلی در بخش دوم فیلم چه بود؟ مطمئنا میتوان گفت جنگ سرد در شروع هر چیزی کاملا مسخره و مضحک عمل کرده است سازندگان شروع رابطه عمیق این دو کاراکتر را در دستشویی نشان دادند و شروع اختلاف آنها را با مخالفت ویکتور به پیشنهاد زولا برای استفاده از کراوات به نمایش کشیدند.
با دیدن فیلم Cold War (جنگ سرد) به این نتیجه خواهید رسید کارگردان فیلم بیشتر به جای آنکه در فکر به تصویر کشیدن داستان عشقی والدین خود باشد قصد دارد با ساخت فیلمی تکنیکی و به دور از مشکل فنی جوایز گوناگون سالانه را کسب کند و به شکلی داستان را فدای رعایت همین نکات تکنیکی کرده است.
در آخر باید بگوییم فیلم Cold War (جنگ سرد) اثری خوشساخت با جنبههای مثبت بسیار است که با وجود ضعف اساسی در داستان یکی از نامزدهای اصلی دریافت جایزه اسکار امسال محسوب میشود؛ کارگردان اثر پاول پاولیکوفسکی بعد از گذشت پنج سال سعی کرده تا فیلمی تماما لهستانی تولید و با آن افتخار دیگری را به سینمای کشور خود اضافه کند، هر چند جنگ سرد فیلمی به قدرت Ida اثر قبلی این کارگردان نیست اما میتواند به توجه رعایت نکات تکنیکی و درون مایه بینالمللی شانس اصلی دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی زبان در مراسم اسکار امسال باشد.
نظرات