برای تبدیل شدن به یک طراح بازی (Game Designer) به چه مهارتهایی نیاز داریم
خب بهتره با یک معرفی کوچک این بحث رو شروع کنیم. من یک گیمر عشق RPGام که ساعات زیادی از طول عمرم رو با بازیهای خفنی مثل Dragon Age, Neverwinter nights, Gothic, Witcher, fallout, elder scrolls و غیره رنگی کردم. از سالهای دور همیشه آرزوی اینو داشتم که بتونم یک بازی متمرکز بر روایت داستانی قوی رو به جامعه عرضه کنم. سالهای سال گذشت و بالاخره این اواخر از وضع موجود که عمدتا هم کمبود بازی RPG در مقطعی بسیار کوتاه بود، خوشبختانه ابراز نارضایتی درونی کردم و از جلوی Jake (کنسول PS4 عزیزم) بلند شدم. رفتم این دفعه رو تختم نشستم و شروع کردم به گوگل گردی و سر از جاهای خوبی درآوردم. پس از دقایقی چند، ندا آمد که ای آرش تو باید Game Designer شوی????
خب با توجه به تواناییها، استعدادهام، سبک زندگیم و گذشتم، انتظار خیلی بالایی از خودم داشتم. حالا چیکارش کنیم؟ طراح بازی رایانهای (ویدیویی) کیست؟ طراح بازی همونیه که برنامه نویسیش از همه بهتره یا اونیه که داستان رو مینویسه؟ خُب من که هیچی از برنامه نویسی سر در نمیارم! یک نفر که بخواد همه کارهی بازی باشه، باید طراح بازی کامپیوتری بشه؟ اصلا یکی میخواد تو ساخت بازی دست داشته باشه، چه کارایی میتونه بکنه؟یک نفر که بخواد طراح بازی بشه، باید حتما از Kojima خوشش بیاد؟
خدارو شکر از بین این همه سوال که چندتاشون بالا هست، آخری رو دارم، در نتیجه رفتم که بقیشو به دست بیارم. حالا بعد از کلی خاک وب خوردن امروز میخوام با شما راجع به این که یک طراح بازیهای کامپیوتری (بازیهای ویدیویی) چه کسیه و اینکه این فرد به چه مهارتهایی نیاز داره صحبت کنم. بهترین پاسخ ممکن برای این سوال که چه مهارتهایی مورد نیازه، همه چیزه و متاسفانه این جواب کاملا جدیه???? طراحی بازی هنر ساخت تجربههاست و شما خودتون رو به عنوان یکGame Designer آدمی کنجکاو در همهی زمینهها میبینید. برای یک طراح بازی خوب هیچ دانشی بی ارزش نیست، اما یک انسان چقدر عمر میکنه که بخواد همه چیزدان هم بشه؟!
اولین چیزی که همهی فعالان در این زمینه به اتفاق اون رو در رابطه با ویژگی طراح بازی اعلام میکنن، مهارت ارتباطه، هم از نوع کلامیش و هم از نوع نوشتاریش. طراحان بازی میدونن که باید با گروههایی از افراد که اکثرا پیشینه و مهارتهای اساسا متفاوتی نسبت به اونا دارن، کار کنن. اگر در صنعت بازی سازی مشغول به کار بشید، باید با برنامهنویسها، هنرمندان، طراحان، تهیه کنندهها، بچههای صدا، بازاریابی و کسب وکار برای ساخت بازی همکاری داشته باشید. اگر توانایی این رو نداشته باشید که تجربهها رو به هرکدام از افراد این گروهها به خوبی بفهمونین، کیفیت ایدههای شما کاملا بیاهمیته، چون این افراد دور هم جمع شدن تا ایدههای شما رو به یک چیز شگفت انگیز تبدیل کنن تا همه گیمرها ازش لذت ببرن. نکته ی قشنگ داستان اینجاس که (من رو به خاطر برچسبگذاری و تعمیمی که قراره مرتکب بشم، ببخشید) بچههای بخش هنری با بچههای قسمت برنامه نویسی، سبک فکر کردنشون و طرز برخوردشون با مسائل از زمین تا آسمون با هم فرق داره و این وظیفه طراح بازیه که ویژن و چشم انداز یکسان رو برای همهی این افراد با روش و منطق خاص خود افراد، تقسیم کنه.
یک واقعیت بسیار زیبا از نظر من راجع به طراحی بازی وجود داره. نیازه که بدونین کار طراح بازی کامپیوتری (بازی ویدیویی) مثل کارگردان نیست، این طوری نیست که مثل یک دیکتاتور بالای سر افراد بایستید و به اونها دستور بدید که ایدههای بی نظیر شما رو تو بازی به درستی به کار بگیرن. هر کس که دستش تو کار باشه، روی طراحی بازی اثر میگذاره. وقتی برنامه نویس شما یکphysics system رو مینویسه، انتخابهای اون برنامه نویس روی طرح بازی شما اثر میگذاره. هر کسی فکر میکنه که طراح بازی کسیه که تصمیم میگیره بازی چی بشه، واقعا اشتباه فکر میکنه!
یک کج فهمیه دیگه هم وجود داره، اونم اینه که خیلیها فکر میکنن طراح بازی کارش اینه که داستانهای شگفت انگیز بنویسه یا مفهوم برای بازیها تعریف کنه. (البته این مسئله خیلی بحث پیچیده ایه، واسه COD واقعا داستان شگفت انگیز به تاپ موندن این فرنچایز تو صنعت بازی سازی کمکی نمیکنه. حالا بیاین داستان و مفهوم The Last Of Us رو ازش بگیریم، خداییش بیاین این کار رو نکنیم). چیزی که زیاد پیدا میشه concept و مفهومه، هرکس که طراح بازی رایانهای هست یا میخواد بشه همین الان 5و6 تا مفهوم تو ذهنش داره. حتی کسی که نمیخواد طراح بازی بشه هم یکی دو تا ایده پس ذهنش داره. خُب حتما هممون میدونیم که یکی از پرفروشترین ایدههایی که تقریبا همهی اقشار بشریت هم میشناسند لوله کش ایتالیایی تبار عزیز، Super Mario بوده. اگر تا حالا فکر میکردین جریان اینطوریه بهتره برین دنبال یک شغل دیگه تو صنعت بازی سازی، چون داخل استودیو به شخصی به نام متخصص ایده کار نمیدن! چیزی که استودیوها به دنبالش میگردن، افرادی هستند که بتونن این ایدهها رو به واقعیت تبدیل کنن. همه تو محیط کار ایدههای جالبی دارند که ارزش گوش کردن رو کاملا داره.
مسئلهی مهمی که هر طراح بازی کامپیوتری باید به اون ایمان داشته باشه اینه که بدترین قاضی برای بازی خودش باشه. مخصوصا در اوایل کار که میشه از نقاط ضعف بازی چشم پوشی کرد. در این حالت با خودش این توجیه رو میاره که بقیه نمیفهمن چون هنوز محصول نهایی رو ندیدن. 90% مواقع این توجیه اشتباهیه. توانایی نقدپذیری و خودآزمایی مهارتی ذاتی برای یک طراح بازی رایانهای به حساب نمیان و نباید مغرور و یک دنده شد. در نتیجه نباید خیلی به ایدهها وابسته شد، هیچ بازی بزرگی به طور خالص از مغز طراح بازی بیرون نیامده چرا که بازیهای بزرگ از تست تجربهی گیمرهای عزیز و نظراتشون ساخته میشن. گیمرها نصف تجربه رو میسازن و وقتی که بازی رو بازی میکنن، شما باید از اونها بپذیرید که برخی از ایدهها کار نمیکنن و به درد نمیخورن. شاید مجبور بشید از ایدهای که بسیار دوست داشتین بگذرین دنبال چارهی دیگهای بگردید. این نشان کیفیت یک طراح بازیه.
نکتهی بعدی اینه که طراحی بازی یک رشته تو صنعت بازی سازی محسوب میشه، فقط به خاطر این که بازیهای زیادی بازی کردین یا یک نوع از بازیهای خاص رو زیاد بازی کردین این معنی رو نمیده که شما آمادهی طراحی کردن بازی هستین. (OK, alright man) اکثر اوقات طراحان بازی، بازی نمیکنن بلکه بازیها رو تجزیه تحلیل و مطالعه میکنن. اونها سیستمهای درون بازی رو از هم جدا میکنن و تمام بریک پوینتها رو تست میکنن. یک طراح بازی کامپیوتری میفهمه که تمام نقاط اهرمی کجا هستن و بعدا سعی میکنه بفهمه که چرا. اونا تمام ریاضیات پشت اصول رو مهندسی معکوس میکنن. طراحان سیستم به یک اندازه به این که یک تجربه رو چه چیز کسل کننده میکنه و این که یک تجربه رو چه چیز سرگرم کننده میکنه، جذب میشن. علاوه بر این یک طراح بازی باید مراقب خرج تصمیمهایی که میگیره باشه، چون هر موقع که طراح تصمیمی میگیره بقیه افراد به اون تصمیم عمل مینن، که این معادل خرج کردن پول و زمانه. وظیفهی طراح رسیدن به بهترین بازدهی با بودجهی ثابته. به نظر مسئلهی مهمی نمیاد اما مهمترین دلیل برای شکست بازیها از غولهای AAA گرفته تا بازیهای indie بسیار کوچک، نداشتن طرح نهایی درست و حسابیه. قطعا در میانهی کار به این میرسین که چقدر اشتباه کردین و چه ایدههای جذاب جدیدی رو میشه به بازی اضافه کرد، اما همهی اینا رو باید دور ریخت و متوجه این قضیه بود که هر کدوم از این کارها چه هزینههای سنگینی رو در بر خواهند داشت و شما باید بالاخره بازی رو عرضه کنید.
خب یک سری مسائل متداول در رابطه با این شغل رو گفتیم، حالا نوبت به این میرسه که لیستی از مهارتهایی کهGame Designer باید بدونه تا وارد حرفه بشه رو بررسی کنیم.
اول از همه طراح بازی رایانهای باید یک نویسندهی فنی سطح بالا باشه. نویسندگی فنی با نویسندگی خلاقانه تفاوت داره، یعنی این که grammar, spelling و punctuation رو درست استفاده کنه.(دستور قواعد، املا و نشانه گذاری خودمون) خب این یکی که به نظرم مشکل نیست. دوم اصول اولیهی منطق، سوم روانشناسی مبتدیانه برای شناخت بهتر رسانه ای که در اون کار میکنید. به عنوان مورد چهارم هم به خاطر این که بازی الکترونیکی تولید میکنید بد نیست که بدونین کامپیوتر چطوری کار میکنه. پنجم هم دانش ریاضی قوی حداقل در جبر پیشرفته. اگر این مهارتها رو داشته باشید، شما یک طراح بازی OK خواهید شد.
حال اگر قصد دارین تبدیل به یک Game Designer حرفه ای تو صنعت بازی سازی بشین، باید این مهارتها و دانشها رو کسب کنین:
- دانش کاملی از ادبیات، فلسفه و افسانهها
- درک مناسبی از مذاهب جهان
- توانایی ابتدایی در scripting و برنامه نویسی
- توانایی درک اصول هنری (نیازی نیست که هنرمند بزرگی باشین، اما درک هنر و توانایی طراحی با مداد (Rough Sketching) و درست کردن کولاژ در photoshop به دردتون میخوره)
- درکی از مقدمات طراحی صدا و اصول موسیقی
- دانش کاربردی از طراحی گرافیک
- یک مجموعهی شخصی بزرگ بازی که توش همه سبک بازی وجود داره تا بتونید از همهی منابع موجود الهام بگیرید
- مهم تر از همه به تجربه کردن زندگی واقعی نیاز دارید. شما به عنوان طراح بازی کامپیوتری کسی هستین که تجربهها رو میسازه پس باید انیمه، فیلم، کتاب، موسیقی رو در زندگی متعادل خود داشته باشین. البته قطعا تجربه کردن زندگی فیلم و این چیزا نیست، بلکه منظور تو طبیعت عشق و حال کردن و دور همی با دوستا و خونواده و تو طبیعت آشغال نریختن و احترام به طبیعت و غیره است.
یک نکتهی مهم در مورد موارد بالا هست. اینکه تو هر کدوم از موارد بالا چقدر مهارت و یا دانش داشته باشین به این بیشتر بستگی داره که دارین روی چه بازیی کار میکنین و این که شرکتی که دارین و یا توش دارین کار میکنین، وظایف حرفهی طراح بازی کامپیوتری رو چطوری تعریف میکنه. موارد بالا یک حالت استاندارد برای یک طراح بازی رایانهای حرفه به حساب میاد. تمام Game Designerها چه Todd Howard سری elder Scrolls و Fallout و چه Shinji Mikami طراح بازی و مراحل سری Resident، The Evil within و Devil May Cry برای ساخت این بازیها مجبور به تحقیق و پژوهش در اینترنت و کتابهای مختلف شدهاند و خواهند شد. به طور خلاصه یک Game Designer باید ز گهواره تا گور دانش بجوید.
مهارتهای بالا شاید برای فرد ترسویی که روی تختش نشسته، پتو رو دور خودش پیچیده و داره با لپتاپش در صفحات گوگل وبگردی میکنه دست نیافتنی باشه، ولی مهم اینه که به یاد داشته باشیم، همه ی ما که به بازیمگ سرزدیم و داریم این مقاله و بقیه مقالههای متنوع این سایت رو میخونیم عاشق گیم هستیم و زمانی که اراده کنیم، درست همانند dragon born شروع به سفر قهرمانانهی خاص خودمون میکنیم و در آخر هم به هدفمون میرسیم. با کمیخودشناسی و دانش راجع به مشاغل در صنعت گیم میتونید بفهمید که به درد چه کاری در این صنعت میخورید و زمانی که فهمیدید، سفر شما شروع میشه. همانا شیرینی این سفر به اندازهی بهترین Gameهایی است که تاکنون بازی کردهاید (از سخنان گهربار خودم)
نظرات (10)