شرح داستان سه گانه Devil May Cry
سری Devil May Cry از تاثیرگذارترین عناوین هک اند اسلش بوده و پیشزمینه ساخت آثار متعددی را فراهم ساخته است. معرفی یک شخصیت جذاب و اکشن قابل قبول سبب شد تا شاهد ادامه یافتن سری باشیم و آن را اثری شاخص به شمار آوریم. حال Devil May Cry HD Collection انتشار یافته و از این رو تصمیم به شرح داستان این سه گانه گرفتیم؛ چرا که داستان Devil May Cry از زیباترین نمونههای موجود در تاریخ این صنعت است و بازگویی آن میتواند جذابیت بسیاری برای طرفداران سری داشته باشد. با بازیمگ همراه باشید.
پس از پایان یافتن حوادث نسخه ابتدایی، Devil May Cry 2 ادامه داستان را روایت میکند.
در ابتدا بیوگرافی کوتاهی از شخصیتهای مهم، ارائه خواهیم داد.
و شخصیت منفی Devil May Cry 2 است و اشتیاقی فراوان در استفاده از قدرت شیاطین دارد. آریس یک تاجر بینالمللی بوده و برای تصاحب دنیا از قدرت شیاطین استفاده میکند. وی دارای یک شرکت به نام Uroboros است و هدف او کسب مجموعهای از آیتمها با نام Arcana است؛ آیتمهایی که دستیابی به آنها سبب بیداری یک موجود وهمبرانگیز با نام Argosax شده و این مهم، وی را به یک خدا تبدیل خواهد کرد.
Devil May Cry 2 در دو دیسک عرضه شد و دارای دو شخصیت قابل بازی بود؛ دیسک اول، امکان کنترل دانته را در اختیار مخاطب میگذاشت و دیسک دوم به شخصیتی با نام لوسیا اختصاص یافته بود. لوسیا یکی از دو کاراکتر اصلی بازی است و در استفاده از خنجر، تخصصی فراوان دارد.
متیر به عنوان مادر لوسیا ایفای نقش میکند. او دانته را «فرزند اسپاردا» خطاب کرده و هرگز نام دانته را به زبان نمیآورد. هدف او توقف آریس از دستیابی به Arcanaهاست.
بازی با سکانسی کوتاه آغاز مییابد. لوسیا در یک موزه قرار دارد و در حال مشاهده یک سکه قدیمی است. حال پرندههایی وهمبرانگیز وارد موزه شده و به لوسیا حملهور میشوند. لوسیا در حال نابودی یکایک آنهاست، اما یکی از پرندهها، سکه را به سرقت برده و سبب ناپدید شدن آن میشود. در این حین دانته از راه میرسد و با شکستن شیشه سقف موزه، پای به این بخش میگذارد. او تمامی موجودات را نابود ساخته و سکه قدیمی را به دست میگیرد. این سکه بخشی از Arcanaها بوده و دانته آن را به لوسیا میسپارد. پس از این امر، لوسیا، دانته را به ورود در یک جزیره دعوت میکند. دانته نیز پای به جزیره گذاشته و در این راه، موجودات بسیاری را سلاخی میکند.
پس از نابودی تعدادی از دشمنان، او با متیر آشنا میشود؛ شخصی که مادر لوسیا به شمار آمده و حقایقی مهم را بازگو میکند. نام این منطقه Vie de Marli است و متیر و اسپاردا محافظان آن بودند. آنها در برابر شیاطین مبارزه کرده و در مقابل آنان مقاومت میکردند. متیر اما از وجود یک مرد خبر میدهد؛ او این سرزمین را به بهشتی برای شیاطین تبدیل کرده و سبب ایجاد ناامنی شده. او آریس نام دارد، صاحب شرکتی بینالمللی است و از قدرت شیاطین استفاده میکند. متیر خواستار توقف او از سوی دانته میشود. دانته نیز سکه خود را به دست گرفته و پس از پرت کردن، آن را به دست میگیرد. دانته دستان خود را باز میکند و روی مقابل سکه را مینگرد؛ او شیر را مشاهده کرده و از این حیث، خواسته متیر را قبول میکند.
دانته به مسیر خود ادامه میدهد و پس از نابودی موجودی قدرتمند، یک موتورسیکلت یافت میکند. او از این موتور استفاده کرده و پس از طی مسافتهای طولانی، یک هلیکوپتر را مشاهده میکند؛ هلیکوپتری که نام Uroboros برروی آن به چشم میخورد. هلیکوپتر فرود آمده و آریس از آن پیاده میشود؛ شخصی که متیر از طمع آن خبر داده بود. حال لوسیا در مقابل آریس قرار میگیرد. آریس خبری تکاندهنده بیان میکند و آن، آفرینش لوسیا به دستان خویش است. گویا لوسیا یک انسان نیست و تنها یک موجود خلقشده توسط یک شخصیت بدذات است. او آریس را دروغگو خطاب کرده و متیر را مادر خود معرفی میکند؛ در حالیکه متیر تنها او را در هنگام نابودی یافت کرده و وی را به عنوان یک جنگجو تربیت نموده است. دستیار آریس نیز موجودی شبیه به لوسیا است که این امر، لوسیا را مخلوق آریس معرفی میکند. همچنین نام اصلی لوسیا، Chi بوده و لوسیا نام وی به شمار نمیرود. آریس خواستار Arcanaها از سوی لوسیا میشود و او را به محیطی دیگر منتقل میکند؛ محیطی که او را با موجودات گوناگون تنها گذاشته و آغازگر یک نبرد میشود. لوسیا تمامی موجودات را نابود میسازد و موفق به پیروزی در این مبارزه میشود. او از بخش بیرون آمده و به ماجراجویی خود ادامه میدهد.
لوسیا پیش از این یک Arcana را به متیر تحویل داد و متیر نیز از وجود تنها یک Arcana دیگر خبر داده بود. لوسیا در ادامه تنها Arcana باقیمانده را یافت میکند. از این رو امکان توقف آریس میسر است و میتوان به این تهدید بزرگ پایان بخشید. او اما این Arcana را به دانته داده و خواستار دادن آن به متیر میشود. دانته خود را به متیر میرساند و تنها آیتم باقیمانده را به او نشان میدهد؛ اما متیر از گرفتن این آیتم سر باز زده و موضوعی مهم را بیان میکند. دختر او به تنهایی به مقابله با آریس رفته و از این رو به کمک دانته نیازمند است. متیر تمامی Arcanaها را به دانته داده و خواستار نجات یافتن دختر خود میشود. دانته اما باری دیگر از سکه خود استفاده میکند؛ او شیر را مشاهده کرده و این امر را میپذیرد.
حال حضور آریس را در دفتر او شاهد هستیم. لوسیا به Uroboros پای میگذارد و یک نبرد کوچک را شکل میدهد؛ نبردی که در آن شکست خورده و سبب تضعیف خویش میشود. در این حین دانته از راه میرسد و برای نجات لوسیا، Arcanaها را به آریس تحویل میدهد؛ امری که تنها راه نجات لوسیا است، اما سبب دستیابی آریس به قدرت شیطانی میشود. پس از تحویل Arcanaها، وی لوسیا را نجات داده و از این شرکت میگریزد. حال لوسیا در کنار دانته است؛ او خود را مخلوق آریس معرفی میکند و دانته را نیز از این مهم مطلع میسازد. دانته اما از نجات دادن او پشیمان نشده و با ادامه دادن به مسیر خود، لوسیا را تنها میگذارد. حال متیر از راه میرسد؛ او از تمامی حقایق آگاه بوده و برای دلگرمی، نزد لوسیا میرود. متیر مادر واقعی لوسیا نیست، اما او وجود روابط را مهمتر از این امر میداند و آرامشی کوتاه به لوسیا هدیه میدهد. لوسیا نیز تشکر کرده و با خطاب کردن وی با نام «مادر» به سفر خود ادامه میدهد.
آریس به تمامی Arcanaها دست یافته و در پی استفاده از آنهاست. او تمامی این چهار آیتم را کنار یکدیگر گذاشته، اما در بیدار کردن Argosax و کسب قدرت او ناموفق میماند. هیچ اتفاقی به وقوع نمیپیوندد و آریس متعجب میشود. حال دانته از راه میرسد و سکه موجود در میان Arcanaها را به هوا پرت میکند؛ گویا دانته این آیتم را با سکه خود جابهجا نموده و سبب جلوگیری آریس از دستیابی به این سکه شده است؛ امری که از تبدیل شدن آریس به یک خدا ممانعت خواهد کرد. حال دانته به مبارزه با آریس پرداخته و آریس را تحریک میکند. آریس اما شکست خورده و به واسطه شلیک دانته نابود میشود.
دانته به لوسیا نزدیک میشود. لوسیا اما به دانته حمله کرده و خواستار مرگ خود از سوی او میشود؛ چرا که او مخلوق آریس است و خود را یک تهدید بزرگ برای انسانها میپندارد. دانته یک شکارچی شیطان است و لوسیا نیز این مهم را بیان میکند و خواستار شلیک گلوله به سوی خود میشود. در این حین اما امری مهم به وقوع میپیوندد؛ یک جریان انرژی قدرتمند به ساختمان Uroboros برخورد کرده و سبب باز شدن یک دروازه میشود. این دروازه امکان ورود به دنیای شیاطین را فراهم میسازد و دانته نیز تصمیم به ورود در آن میگیرد. لوسیا اما عدم بازگشت از این دروازه را محتمل میداند و از ورود دانته به دنیای شیاطین جلوگیری میکند. او خود را یک موجود بیارزش خطاب کرده و از این رو خواستار ورود به دنیای شیاطین میشود. او گریه میکند، اما دانته دیالوگ همیشگی خود را به زبان میآورد: «شیاطین هرگز گریه نمیکنند.» سپس دانته سکه خود را به دست میگیرد؛ او شیر را مشاهده کرده و از این رو به دنیای شیاطین پای میگذارد؛ چرا که او در پی نابودی Argosax است. دانته سکه خود را به لوسیا داده و او را تنها میگذارد. پس از ورود دانته به دنیای شیاطین، آریس پدیدار میشود. او به یک موجود قدرتمند تبدیل شده و قصد حمله به لوسیا را دارد. لوسیا اما او را نابود ساخته و خالق بدذات خود را برای همیشه از بین میبرد.
لوسیا به سوی متیر میرود و نگرانی خود را از عدم وجود دانته ابراز میکند. متیر به او دلگرمی داده و بازگشت دانته را امری امکانپذیر میپندارد. در این حین اما لوسیا نکتهای مهم را کشف میکند. او با مشاهده سکه دانته به وجود شیر بر هر دو روی آن پی میبرد؛ امری که سبب شگفتی لوسیا شده و دلاوری دانته را به اثبات میرساند. حال لوسیا در دفتر دانته به سر میبرد، اما همچنان اثری از دانته مشاهده نمیشود. در این حین اما صدایی از موتور وی به گوش میرسد و لوسیا را به جستجو وا میدارد؛ امری که میتواند بازگشت دانته از دنیای شیاطین را تایید کند. دانته Argosax را نابود ساخت، اما هرگز در پایان بازی مشاهده نشد.
نظرات